شکر خدا !
خدایا شکرت که نجاتم دادی! ... آره فکر کنم از این وسواس خوردن و نخوردن و صد گرم کم و زیاد شدنت نجات پیدا کردم ...نمی دونم خدا خیلی دوسم داره یا مامانم برای این مهم دعام کرده که یهو انگار آزاد شدم انگار دیگه این قضیه خیلی وقته تاریخ مصرفش گذشته ومن فهمیدم تو وقتی لاغری خیلی بهتری ...راحت می دوی...راحت بازی می کنی و از همه مهمتر خودم چه اعصاب راحتی پیدا کردم وقتی که یکی بهم می گه لاغر شده ها! وای که چقدر دوست دارم اون لحظه خودمو بغل کنم و از خودم بابت اون لبخند شیرینی که تحویل طرف میدم تشکر به عمل بیاورم! خدایا شکرت بابت این زندگه شیرینی که بهم دادی ! یه بچه ی خوبه یه ذره شیطون ...یه اعصاب راحت یه ذره داغون!(خواستم قافیش...