پسملم گل پسرم الان تو خواب نازی ...برده بودمت حموم عزیزم بعد از حموم گرفتی تخت خوابیدی ...قربونت برم که تو حموم اصلا" گریه نکردی و با دقت د اشتی به من نگاه می کردی همیشه از اینکه صورتت خیس بشه بدت میومد و آخرش که صورتتو می شستم گریت در میومد ولی این بار آرومه آروم بودی گلم ... راستی وقت نداشتم بیام بهت بگم که سه شنبه بابایی وزنت کرد 5 کیلو شدی الهی من فدات بشم لپات آویزون شده عسلم ...راستی خاله و شوهر خاله دختر خالت سورپرایزمون کردن و برای دو روز اومدن خونمون ..آیلین خیلی بهت علاقه مند بود عزیزم تا من و مامانش ازش غافل می شدیم چهار دست و پا با سرعت هر چه تمامتر میومد طرف گهوارت و فکر می کرد تو عرو...