آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

اولین سفر هوایی!!!+ددر رفتیم اونم چه ددری!

گلم عزیز دلم شنبه ی هفته ی دیگه  من و شما بدون بابایی پرواز می کنیم میریم اهواز خونه ی خاله شهناز   هووورااا بعد از اون شاید بریم اراک ! خدا بخیر بگذرونه  دعا کن سقوط نکنیم! یه وقت فکر نکنی مامانی از پرواز می ترسه ها !!! نههههههه اصلا" ....خدا بگم چیکار  نکنه این من و تو رو که از وقتی  برنامه ی پیام اضطراری رو نشون داد من اینطوری شدم! جالب اینجاست که همون موقع ها که این برنامه رو نشون میداد  با هواپیما به اجبار رفتم اهواز! بماند که با چه ترسی وارد هواپیما شدم تنهای تنها هم بودم  نه بابایی باهام بود نه شما! اصولا" شما هنوز وجود نداشتی! چشمت روز بد نبینه مسیر 1 ساعته رو 7 ساعت ما تو آسمون...
4 شهريور 1392

چکاپ 10 ماهگی+یه سری عکس

مامانی دیروز با بابایی گفتیم ببریمت بیمارستان کودکان وزن کشی! در کل  الان نباید می رفتیم بهداشت ولی اگه قرار بود بریم هم نمی رفتیم!   ولی نمی دونستیم بریم بیمارستان کودکان چی بگیم ! بگیم ما اومدیم وزن کشی! که یهو عمت زنگید و گفت یاشار پاش سوخته و منهم پیشنهاد دادم ببریمش بیمارستان کودکان و عمت از خدا خواسته قبول کرد و اینگونه بود که منم از خدا خواسته به چیزی که می خواستم رسیدم! بعد از ظهر من و بابات و عمت با دو تا کوچولو! البته برای شما این واژه دیگه برازنده نیست! رفتیم و نوبت گرفتیم و یه 10 دقیقه ای نشستیم  و بعد صدامون کردن  خلاصه بعد از اینکه کار عمت تموم شد و اونم یاشار رو وزن کرد در آخر... که وزنش ب...
4 شهريور 1392

ده ماهگیه گل پسر و مصادف شدن آن با سالگرد ازدواج من و بابایی

عزیزم امروز شما 10 ماهه شدی مبارکت باشه گلم  انقدر زود زود داره می گذره که فکر کنم به زودی دوماد بشی! والا!  جالبترین قسمتش اینه که 7 مرداد  علاوه بر اینکه ماهگرد شماست  سومین سال ازدواج من و باباییته  از همین تریبون! برای گفتن تبریک استفاده می کنم و می گم که بابایی دوست داریم !! یا نه بهتره بگم سعید عزیزم سالگرد ازدواجمون مبارک بدون که  مثل روز اول  دوستت ندارم بلکه بیشتر از روزهای اول دوستت دارم و عاشقتم آراد در حال فضولی پشت یخچال    اینم برای یه بابای دوست داشتنی بگذار یکبار دیگر بگویم که"مرد همیشه محبوب من"   چقدر دوستت دارم د...
4 شهريور 1392

پیشرفتهای این روزها +خصوصیات اخلاقیه شما +عکسهای جا مونده از 2 ماه و نیم پیش

 عزیز دلم  گل مامان یاد گرفتی وقتی صدات می کنیم می گی بله منتها 1...همیشه  جواب نمیدی ! 2 کامل نمی گی بله یا می گی بba یا می گی بیه baye  غیر از اون وقتی هم بهت می گیم آراد می خوای این اسباب بازیتو بهت بدم می گی ب ba یعنی بله ...الهی فدات بشم من دیروز هم بین منو بابات نشسته بودی و هی ما بهت یه وسیله میدادیم مثلا" من می گفتن اینو بگیر بده به بابا می گرفتی یه نگاهی به بابات مینداختی وسیله رو  دراز می کردی سمت بابات بعد بابات یه چیزی بهت میداد و می گفت بده مامان و تو این کار رو می کردی ... در ضمن یاد گرفتی چشم چیه و چشم من رو نشون میدی و می گی جیش! از لحاظ حرکتی هم در این حد بگم که مثل  قبل وسایل...
4 شهريور 1392

مرگ یک عزیز+کلمه های فضایی+حل اولین بازیه هوش به سبک آراد!

عسلم یکی از پسرهای فامیل(پسر پسر عموی بابام)  چند روز پیش فوت کرد  ...نمی خواستم از این جور مطالب تو وبلاگت بنویسم ولی  این یکی فرق می کنه ! یه پسر 17 ساله که تک فرزند خونواده ای بوده که الان اگه بخوان هم نمی تونن دیگه بچه دار بشن ...وقتی این خبر رو شنیدم انقدر شوکه شدم که اولش اصلا" بیخیال ! می خندیدم و به مامانم می گفتم شوخی می کنی! ولی بعد از چند ساعت انگار تازه فهمیدم چی شده انقدر گریه کردم که  حد نداره  البته الان سومشه و این قضیه مال چند رو پیشه ...مامانی  ...پسر رتبه ی پنجم تیزهوشان ...رتبه ی دوم ربوتیک مکزیک....از دانشگاه صنعتی شریف دعوت نامه داشته که برای ادامه ی تحصیل بره اونجا بدون کنکور! مقا...
4 شهريور 1392