آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

اولین سفر هوایی!!!+ددر رفتیم اونم چه ددری!

1392/6/4 2:30
نویسنده : شهرزاد
611 بازدید
اشتراک گذاری

گلمقلب

عزیز دلم شنبه ی هفته ی دیگه  من و شما بدون باباییناراحت پرواز می کنیم میریم اهواز خونه ی خاله شهناز   هوووراااهورا بعد از اون شاید بریم اراک ! نیشخند خدا بخیر بگذرونه  دعا کن سقوط نکنیم! یولیه وقت فکر نکنی مامانی از پرواز می ترسه ها !!!گریهگریهنههههههه اصلا"گریه ....خدا بگم چیکار  نکنه این من و تو رو که از وقتی  برنامه ی پیام اضطراری رو نشون داد من اینطوری شدم! جالب اینجاست که همون موقع ها که این برنامه رو نشون میداد  با هواپیما به اجبار رفتم اهواز! بماند که با چه ترسی وارد هواپیما شدم تنهای تنها هم بودم  نه بابایی باهام بود نه شما! اصولا" شما هنوز وجود نداشتی! چشمت روز بد نبینه مسیر 1 ساعته رو 7 ساعت ما تو آسمون بودیم! تا بالای سر اهواز هم رفتیم ها! ولی از شانس گند من گفتن هوا گرد و خاکش زیاده نمی تونیم بشینیم! یه نیم ساعتی رو  اهواز چرخیدیم و آخر سر برگشتمون دادن به تهران!!! بعد بهمون گفتن یا همین جا بمونید و فردا برید اهواز یا برت می گردونیم تبریز! منتظر خلاصه بعد از 7 ساعت من بر گشتم تبریز و فرداش دوباره راهی شدم! خدا این بار رو بخیر بگذرونه !هیپنوتیزم

خوشگل من  امروز از دهنم پرید گفتم آراد بریم ددر؟! و چه اشتباهی کردم که اینو ازت پرسیدم! کلی خوشحال شدی و دویدی رفتی طرف در و ددر گویان نشستی پشت در! مگه دیگه می شد ددر رو از دهنت انداخت!  خلاصه اینکه به خاطر شما تصمیم گرفتیم بریم ددر! و من به بابایی زنگیدم و گفتم زودی بیاد بریم ددر! ساعت 5 عصر از خونه زدیم بیرون و چه فایده که  شما بعد از کلی مبارزه با خواب بیهوش شدی! و هیچی از ددر نفهمیدی! حتی گذاشتیمت تو کالسکه هم بیدار نشدی و رفتیم ولیعصر رو گشتیم هوا هم خوب و خنک  خیابون هم تقریبا" خلوت ...خوب بود دیگه! شب هم  از همونجا رفتیم پارک وسایل رو هم برده بودیم  وقتی رسیدیم پارک ساعت 8 بود  و پارک خیلی خلوت بود شما هم کلی چمنهای بدبخت رو کچل کردی ! 

وقتی می خواستیم  از پارک برگردیم خونه  یه خانوم و آقایی که نزدیکمون نشسته بودن گفتن شما برید نی نیتونو بذارید بمونه ! منتظرامری باشه دیگه!

اینم عکسهای امشب

اینجا وقتیه که شما خواب بودی !  و هنوز لذتی از بیرون  رفتن  نبرده بودی!

فدات بشم من با این شلوار شیش جیبت که تازه اندازت شده

بعدش رفتیم دم خونه ی مامان بزرگت که خونه نبودن

و شب هم رفتیم پارک که بدلیل سردیه هوا لباس شما عوض شد ...این لباستم تازه اندازت شده

بخورمت من هلوووووووخوشمزه

فدای لپات بشم توپولوف من ماچ



 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

رضوان مامان رادین
13 مرداد 92 12:01
ای وای شهرزاد جون پس دیگه آرادی ددری شد............خدا به دادت برسه...رادین که همش با ما درگیره واسه بیرون رفتن...هر قدر هم بریم برای ایشون بازم کمهان شاا.. سفرتون بی خطر باشه


واقعا" خدا به داد همه ی مادر های بچه ددری! برسه !بیرون هم رفته بودیم بازم تو همون خیابون می گفت ددر! ددر رو تو بغل بودن و راه بردنش تو پارک می بینه!
مرجان مامان اران
13 مرداد 92 12:55
اخی عزیزمم هزار ماشالا چقدر بامزه و توپولی تر شده عسل خان


مرسی مرجان جووون
آیدا(ماهک)
13 مرداد 92 13:20
خدایا این لپا خوردن داره جانم قربونش برم
شهرزاد جون یه سوال مارک کالسکه آرادجون میشه بپرسم خیلی خوشگله؟
معلومه خیلی باسلیقه ای چون آراد همیشه خوشتیپه ماشاا...


مرسی خاله ....مارکش مادر لاو چشمات قشنگ می بینه خانومی ...لطف داری
شهناز
13 مرداد 92 15:42
واي چقدر بهش مياااااااد
قربونش برم توپولفم رووووو
بيايد كه ميخوايم بخوريمششششششش


میایم نگران نباش انقدررررررررررررررررر می مونیم که با تیپا پرتمون کنی بیرون!
ناهید
14 مرداد 92 0:26
قربونت برم داری هر روز بزرگتر میشی. قربون تیپ باحالت!دختر کشی بخدا


نه نانا مامانم اجازه نمیده دختر کش باشم ! می گه فقط مامان تا آخر عمر!
آرشیدا
17 مرداد 92 23:28
عاشق پسر هستم واسه این تیپا خدا ماشاله خاله بهت که هر چی بپوشی جیگری دووووووووووووووووووستت داااااااااااااااااااارم


لازم شد یکی دیگه بیاری !