آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

دیگه نی نی تو دل مامان نیست...

1399/4/27 21:23
نویسنده : شهرزاد
487 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم

 

دیروز رفتم سونو گرافی و گفت نی نی  کامل افتاده و سقط شده و رحم مامان دیگه خالیه خالی بود 😔 آمادگیشو داشتم می دونستم با اون همه خونریزی بچه ای نمی مونه  .من خیلی بچه دوست دارم اما فعلا نباید بچه دار بشیم تا  3 ماه   باز خوبه قلب نداشت و من صدای قلبشو نشنیده بودم اون جوری خیلی برام سخت می شد ولی الان لا اقل خوشحالم که نیازی به کورتاژ و دارو پیدا نکردم و  همونطور که یهویی اومد یهویی هم رفت 😔

 

شما ناراحت نشدی چون حسابی باهات توی این مدت حرف زده بودم .کاملا آماده بودی  بهت پفته بودم اگه نی نی مشکل داشته باشه خدا ازمون می گیردش و ما باید خوشحال باشیم که صاحب یه نی نی مریض نمی شیم و کلی عکس از بچه های مریض نشونت داده بودم و تو خیلی خیلی خوب درک کردی و اصلا ناراحت نشدی

برگردیم به زندگی بدون نی نی

حالا ما همچنان پرندیم و فعلا بر نمی گردیم تبریز بابات به زودی میاد پیشمون و میریم برای عمل چشم من که به خاطر بچه بیخیالش شده بودیم یه سر هم میریم یافت آباد مبل بخریم 😍 من عاشق یافت آبادم  ولی بعد باید به سررررعت برگردیم تبریز چون هنوز شما رو برای کلاس دوم اسم نویسی نکردیم 😅

دلمم بدجور تنگ شده برای خونمون  خیلی وقته تو سفریم واقعا طولانی شد دیگه 🙃 البته قضیه ی بچه پیش اومد و استراحت مطلق من وگرنه الان لا اقل ده روز بود برگشته بودیم

عزیز دلم الان دیدم عکس جدید اصلا نذاشتم ازت  الان ببینن دوستای وبلاگیت تعجب می کنن انقدر بزرگ شدی و تپل

این عکسها جدیدن

عزیز دلم شما وسطی هستی اینا هم نویان و نوژان هستن که دو طرفت هستن رفته بودیم تهران خونه ی دختر داییم

فدای موهای لختت بشم که بلند  شده .اینجا هم کاشان خونه ی مامان بزرگ منه و لباسهای تنت هم تازه از بازار کاشون خریده بودم برات

اینم کاشانه بازم لباسهات رو از بازار خریده بودم

اینجا رفته بودیم باغ اطراف کرج جایی به نام سهیلیه  هست اونجا باغ کرایه کرده بودن دایی و زنداییم و مراسم سالگرد 40 ازدواجشون رو گرفتن ما هم چند شب اونجا بودیم به دغوتشون همونجا شنا یاد گرفتی  خیلی سریع یاد گرفتی باهوش مادر

این همون گوگول خوکچه ی هندیته که کادوی تولد پارسالت بود  این عکس مال عید امساله که برده بودیمش حموم خوشگلش کرده بودیم

من و شما در آسانسور

شما و آرمین  پسر خاله ات یادم نیست اصلا قبلا راجع به آرمین گفتم تو وبلاگت یا نه بس که دیر به دیر نوشتم  آرمین الان 3 سالشه داداشه آیلین کوچولوی که زیاد تو وبلاگت ازش گفتم و عکس گذاشتم اونا اهواز زندگی می کردن ولی الان تهران هستن و اینم خونه ی خاله ات ایناس

اینجا ببین لاغرتری این عکس مال عید امساله با لباس عیدت

ببین اداهاتو

اینم مال چند ماه پیشه لاغرتر بودی الان می دونی چند کیلو شدی ؟38 کیلو بچه 7 سال و 9 ماهه 38 کیلویی🙃

ی

بابا سعید در باغ😉

قبل از باغ بابات یهو اومد سوار ماشین شد کلی سورپرایز شدم

 

بالاخره منم به عنوان مادرت حق دارم عکس خودمو بذارم 🤑 عکس جدید است

اینم من و شما چند ماه پیش

 

 

 

پسندها (6)

نظرات (2)

مامان صدرامامان صدرا
8 بهمن 99 8:02
ماشالله آراد جان چقد بزرگ و آقا شده ❤❤❤
ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆
18 بهمن 99 20:24
خوشحال میشم اگه دنبالم کنید