آتلیه+عکسهای دیروزت
نازگلم
پسر گلم دیروز رفتیم آتلیه ازت عکس گرفتیم قربون شکل ماهت برم من که اونجا کلی خندیدی و همه ی عکسات هم خندان شد ! لازم نیست بگم که خانوم عکاس و مدیر اونجا چقدر خوششون اومده بود از شما و تعجب کرده بودن که انقدر خندیدی راستش خودمم انقدر از تعریفهای دیگران گفتم خسته شدم! فکر می کردی اون فلشها و نورها برای بازی با شماست و با هر نور و فلشی قش قش می خندیدی دو تا از عکسهارو انتخاب کردیم که بزرگش کنن برامون ...هر چند انتخاب از بین اون همه عکس خندان و قشنگ شما کار خیلی سختی بود چون همشون خوب افتاده بود و دلمون می خواست همشووووو بزرگ کنیم!اون وسطه هم آقای مسیول آتلیه گیر داده بود که آراد اسم ترکیه! حالا هر چی ما می گیم اصیل فارسیه به خرجش نمی رفت خلاصه کنم برات که 1 ساعت و نیم اونجا بودیم! بعد هم رفتیم شام خونه ی مامان بزرگ تبریزیت و از اونجایی که جو آتلیه من و بابات و گرفته بود با دوربین عمت که اونجا بود یه عالمه از خودمون و شما عکس گرفتیم! که هنوز نریختم تو لب تاب هر وقت ریختم برات میذارم تو وبلاگت....
راستی مامانی چند روز پیش بهت دست دسی یاد دادم خیلی دوست داشتی همش می خندیدی سریع یاد گرفتی منتها وقتی می گم آراد دس دسی کن اکثرا" یادت میره دو تا دستت رو بهم بزنی! یه دستتو میاری سینه می زنی! یا دستاتو تو هم قفل می کنی البته اون وسطه بعضی وقتها هم واقعا" دست دسی می کنی ولی به ندرت
فعلا" این عکسا رو داشته باش تا بعد
دیروز گیر داده بودی به گوشه ی فرش و هر کاری دلت خواست در اون منطقه انجام دادی خودت ببین:
آخرش هم خونه رو یه دور زدی و بعد......
همیشه راحت و آروم بخوابی قند عسلم