عکسها ی آذر و دی
یه خبر جالب بدم بعد بریم سراغ عکسات خالت که بچش دختر بود تو سونوگرافیه بعد گفتن صد در صد پسرهحالا یکی منو بگیره
یکی از عکسهای جامونده از شمال باباسعید در حال قلیون کشیدن
یه سری عکس از زمانی که خالت اینا تبریز بودن آذر ماه
شما و آیلین با لباسهایی که ناناجون براتون بافته دستش درد نکنه خیلی بهتون میاد
اینجا هم برف اومده بود با خاله شهناز که ویار داشت و می خواست بره تو حیاط حال و هواش عوض بشه و آیلین می رفتید برای برف بازی .....نگاه کردن شیطنت آمیزتو ببین
شب یلدا و تدارکات من برای اون روز
کوکی هندوانه که عالی شده بود جای دوستان خالی
پشمک طرح خروس
ژله با انار طرح انار که تو بادکنک درستیدم
کیک هندونه ایی که قبلش مورد دستبرد شما قرار گرفت عکس اونم میذارم
اینم داخلش خدایی خوشمزه بود یه ذرشم نموند
اینم هندونمون که با لبو تزیینش کرده بودم
اینم ژله ی هندونه ای
اینم انارهامون
اینم ژله بستنی
این سفرمون تو خونه ی خودمون
بعد از اینکه همه چیز رو درست کردم کلا همه رو برداشتیم رفتیم خونه ی مامان جون تبریزیت
عمه الهامت با یاشار و شوهر عمت
بابا جون مامان جون تبریزیت به همراه یاشار
ببین قیافتو چطوری داری به خوراکیها نگاه می کنی
شما و یاشار
کیک یلدا رو که درست کردم از دستت نمی دونستم کجا بذارم آخر سر رفتی رو میز و دیدم یه تیکشو کندی داری می خوری یعنی کارا ی یلدامو که انجام میدادم پدرمو در آوردی
جایزه ی شما این روزا به انتخاب خودت سک سک(جعبه ی شانس)هستش که یه بار از توش این حوله در اومد
یه روز که رفته بودیم رفاه زیر پل کابلی
آیلین جوونم بزرگ شده اولین دندون شیریش تو 5 سالگیش افتاده
این روزا به خونه سازی در جاهای مختلف خونه علاقه مند شدی حتی اینجا
لگو سازی خیلی دوست داری و کارتم خیلی خوبه عزیزم
وقتی خالت تبریز بوذ برامون دونات درست کرد یه تیکه خمیرشم داد به شماها بازی کنید و شما سریع یه قلب درست کردی نمی دونم از کجا یاد گرفته بودی عزیزمی
اینم یکی از نقاشیهات که پیگلت تو کارتون پو رو کشیدی
یه روز برفی
قربونت برم من
عزیز دلم یه روز که پسر خوبی شده بود و نشسته بود
خوشگل منی آخه
عزیزم در حال نقاشی کشیدن
اینم یه سری از غذاهایی که درست کردم تو این مدت
داوود پاشا که خیلی زیاد دوست داری کلا یه غذای ترکیه ایه عالیه
اشکنه
ترشه کباب
دسر خرمالو
ژله ویترینی
کیک برنج و مرغ
بدون اینکه قالب گل داشته باشم طرح گل زدم
شما هر وقت می بینی دارم چیزی درست می کنم کلی خوشحالی می کنی بعدشم که می خوری کلی قربون صدقم میر ی و میای بغلم می کنی می گی مامان خیلی خوشمزه بود من بهت هزار امتیاز میدم تا حالا مثل تو ندیدم پسرم خیلی مهربون و خوش قلبی هر چیزی می بینی مثبت در موردش نظر میدی مثلا می گی وای چه خوشگله وای چه خوشمزس وای چقدر دوست دارم کلا پر از محبتی و همچنان به شدت وابسته به من عاشقتم گل من
بالاخره انقدر خونمونو تحویل ندادن که مجبور شدیم تخت شما رو از تو اثاثهامون از خونه ی مامان جون تبریزیت اینا بیاریم تو اتاقمون البته براش رو تختی هم خریدیم که بعدا عکسش رو میذارم
تعدادی عکس از دی ماه
قربون خودتو حیوونات
ببین با بالشها ی مبلها چیکار می کنی باهاشون خونه هم می سازی
با لگوهات چیزای خیلی قشنگی میسازی
تل نانا جون رو زدی