آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

دندون ششم خوش اومدی!!!!!!+یک اشتباه وحشتناک!+سرفه بازی!

1392/6/4 2:03
نویسنده : شهرزاد
442 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلمقلب

دندون ششمت دیروز در زیر لثه دیده شد و امروز  اومد بیرون! متفکرچه سرعتی!خنثی فکر کنم دندونات با هم مسابقه میدن!خنده الان 4 تا دندون بالا داری و 2 تا پایین! مبارکت باشه خیلی گلی مامانی که اصلا" سر دندون در آوردنت مامانی رو اذیت نمی کنی خدا جوووون مرسییییییییبغل

عزیزم  دیروز تصمیم گرفتم مطالب وبلاگت رو سر و سامونی بدم و عنوان بندیشون کنم! بماند که چه کار خسته کننده ای بود اوهو از صبح تا شب طول کشید !آخ آخرش که تموم شد یهو متوجه شدم که چه خرابکاری کردم! همه ی تاریخها عوض شدن !گریههمشون شد 24 اردیبهشت ! اگه بدونی اون لحظه چقدر حالم بد شد! همه ی خستگی موند تو تنم! انگار آب جوووووووش ریختن رو سرم!  بعد بابایی به دادم رسید و گفت در قسمت نظرهایی که دادن حتما" تاریخهای قبلی ثبت شده نه جدید ...با ترس و لرز رفتم سراغشون و دیدم بابات درست می گه و خدا خواست و اونها لا اقل سر جاشون بود! حالا  تصمیم دارم یه روز که شما  اجازه بدی و حال داشتم بیام و بالای هر صفحه تاریخش رو بزنم ...ناراحت

مامانی ...تو این یکی دو روز خیلی عاقلتر شدی و کارهای جدیدی انجام میدی  که من ذره ای باهات تمرین نکردم و نمی دونم از کجا یاد گرفتی! مثلا" امروز با من سرفه بازی می کردی ! از قصد سرفه می کردی   وقتی منم ادات رو در آوردم و سرفه کردم شروع کردی به زور سرفه می کردی و می خندیدی! و همچنان من سرفه می کردم بعد تو سرفه می کردی! رورویک سواریتم که خیلی پیشرفته تر شده تا بهت می گیم آراد بدو بیا به سرعت باد خودتو می رسونی که شاید خوراکی چیزی در کار باشه!عینک امروز برای اولین بار رفتی سر وقت کابینت ها و تو شون سرک کشیدی  بلند گوی  سینما خانگی رو هم برای بار چندم انداختی ! سراغ کیسه ی آشغالها می ری و به در خونه هم علاقه نشون میدی و میری پشتش در می زنی از وقتی فهمیدی دستگیره ی کابینت رو باید بکشی جلو تا درش باز بشه کشوهای میز تلویزیون هم از دستت در امان نیستن و  تلاش می کنی بازشون کنی که زورت نمی رسه یکم باز می شه  هر جا میرم با رورویک دنبالم میای و تعقیبم می کنی  از کارای دیگه اینکه دیشب داشتم باهات بازی می کردم و دستم رو می کشیدم رو صورتت و سوت می زدم و تو قش قش می خندیدی  بعد که این کار رو نکردم خودت دستمو گرفتی بردی رو صورتت و خندیدی و چشماتو بستی که یعنی باهات بازی کنم! انقد بوستتتتتتتت کردم کلی جیغ و داد کردم از خوشحالی  امروز صبح که بابایی داشت میرفت سر کار چون دیر رفت شما بیدار بودی و تا دیدی بابایی لباس بیرون پوشیده کلی ذوق کردی بعد که دیدی بابا رفت زدی زیر گریه و می خواستی تو رو هم ببره!آخ ددری شدی رفت! این اولین باری بود که نشون  دادی معنی بیرون رفتن و لباس بیرون پوشیدن رو درک می کنی   وقتی هم بابات بر گشت خونه تا رفتم طرف در گفتم آراد بابا چهار دست و پا و سینه خیز البته با گریه و نق زدن میومدی طرف در ! که نق زدنت  برای اینه که تنبل تشریف داری و دوست داشتی من بغلت کنم  ببرمت دم در! وقتی بابات و دیدی چنان پا کوبیدی و قهقهه زدی که  من به بابات حسودیم شد!قهر

راستی مامانی برات بگم  که خیلی سنگین شدی و راستش جرات نمی کنم وزنت کنم البته تو خونه ی مامان بزرگت وزن شدی 10/500 بودی ولی من مطمین نیستم اون درست نشون بده ! انقدر سنگینی که واقعا" امروز همه ی بدنم کوفته شده  ! انگار یه کتک حسابی خورده باشم!افسوس

یه عالمه ازت عکس گرفتم که تصمیم گرفتم هم تو این پست بذارم هم تو پستهای دیگه  

شما بعد از خوردن سرلاک (از بس دستاتو به همه جا میمالی مجبورم این پیشبند رو تنت کنم!)

این حرکت رو هم جهت پاییت اومدن از بغل انجام میدی!   تا جای ممکن خودت رو خم می کنی عقب ! البته اینجا تی وی هم می بینی همزمان!

آراد و کیسه ی زباله که گذاشته بودم باباش ببره

آراد و پریز برق

آراد و سینما خانگی!

کی بود کی بود من نبودم!!!


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ناهید
26 اردیبهشت 92 13:25
پسر گلمممم.دیگه وقتشه با رورواک بری نان بگیری ها!!!!


نه نمی شه نانا آخه رورویکش که دنده 5 نداره ویراِ بده باهاش!
رضوان مامان رادین
26 اردیبهشت 92 17:18
ای جونم
persian mom
26 اردیبهشت 92 20:11
کارمون درومده خواهر
عکسای اتلیه بزار راستی


آره دیگه! 2 هفته ی دیگه عکساشو میدن
شهناز
27 اردیبهشت 92 0:32
يعني فكر كن آراد و آيلين به هم بيفتن!!!
ميشن بمب اتم!!!!


خدا اون روز رو نیاره خواهر!
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
29 اردیبهشت 92 10:47
بگو ماشالا مامانی... خداروشکر ک نینی جون سر دندون اذیت نشده.
ای واییییییییییییییییی مامان جون میتونی تو قسمت ویرایش زمان هم تاریخارو درست کنی.



جدی؟ نمی دونستم خوب شد گفتی مرسیییییییی