آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

بزن قدش.....سرلاک خوردی!

خوشمل مامانی دیشب بالاخره یکم سرلاک برنج خوردی  اندازه ی 1 قاشق غذا خوری برات درست کردم با هر چقدر آب که خودم صلاح دونسته بودم! آخه رو خود سرلاک نوشته 9 تا قاشق غذا خوری سرلاک با 150 سی سی آب!!!!!!!!! خوب منم دفعه ی پیش همونطوری درست کردم و شما لب نزدی و همش رفت تو سطل! چه کاریه آدم اون همه درست کنه! برای همین به توصیه ی خالت کم درست کردم و  حواست رو موقع خوردن به سی دیت پرت کردم تا همش رو خوردی  بالا هم نیاوردی! امروز  صبح هم بیسکوییت با شیر رو با کلی زور و دیدن سی دیه با نی نی خوردی  راستی عسل مامان ناهید می گفت امروز صبح اراک زلزله اومده! باورت می شه! اراک ! امن ترین شهر از نظر زلزلس منم سریع رفتم&...
4 شهريور 1392

دندون سوم خوش اومدی..

هوراااااااا مامانی سومین دندونت هم در اومده...الان که بیتابی می کردی و گاز گازم می کردی حس کردم یه چیز تیزی از لثه ی بالاییت داره گازم می گیره بللللللللللللله دندون سومت در اومده اونم نه دندون جلویی بلکه بغل جلویی اسمش دندون (پیش) هستش  تازه دندون چهارمیت هم داره در میاد منتها  لثت در حال باز شدنه هنوز و بیرون نیومده مامانی بمیرم برات که مورد حمله ی همه یدندونهای بد جنست قرار گرفتی آخه خبر نداری که دندونهای پیش پایینیت هم دیده می شن در زیر لثه الهی فدات بشم من ...
4 شهريور 1392

از هر دری سخنی....

ناناز گل مامان اول از همه از عروسی بگم....پسر آقایی بودی و خیلی هیجان زده شده بودی از دیدنه یه عالمه رنگ و نور و لباسای برق برقی! هی می خواستی به لباسای مهمونها دست بزنی و کلی هم خاطر خواه پیدا کردی تا جایی که یکی از مهمونها شما رو دزدید!!! البته آشنا بود ها! برد که به بقیه نشونت بده و مامان بزرگ تبریزیت هم دنبالش! اون بدو مامان بزرگ بدو! نتیجه ی این دزدیده شدن یه عالمه جوش و لپهای قرمز شده ی شما از بوس و رژ مهمانهای محترم بود!بهر حال بعد از کلی چشم چرونی که توسط شخص شخیص شما انجام شد و کلی دست درازی به لباسها و ظرف و ظروف خسته شدی و تو اون سر و صدا بهت شیر دوشیده شده دادم و لا لا کردی ...در کل خوش گذشت . مامانی یه اتفاقی که ...
4 شهريور 1392

چهار دست و پا...

گلم الان شروع کردی به چهار دست و پا رفتن جلو جلو و کل فرش رو با گریه و نق زدن طی کردی که به وسایل دلخواهت برسی ولی هی نق می زدی که من بهت بدمشون و تو خسته نشی کلی قربون صدقت رفتم عسلم  کلی هم گریه کردم از خوشحالی ...
4 شهريور 1392

معضلی به نام غذا نخوردن+یه سری عکس

عسل خوردنیه من مامانی دیروز رفتیم لاله پارک که به وسیله ی مامان دوستت آراد که هم اسمت هم هست باهاش آشنا شدیم...قبلا" هم رفته بودیم و یه توپ اشانتیون گرفته بودیم دیروز هم دوباره رفتیم و شما رو هم با کالسکه بردیم داخل ...یک سری خرید داشتیم که اونجا کردیم یه سی دی هم برای شما خریدیم که من تعریفش رو از خاله شهنازت شنیده بودم و خیلی وقت بود دنبالش بودم ولی پیدا نمی کردیم اسمش هست(با نی نی 2)هی همچین ازش بدت نیومده ولی هنوز حسنی نگو بلا بگو رو از همه بیشتر دوست داری و موقع پخشش پلک نمی زنی ...بعد از اینکه بر گشتیم حس کردم به جلد سی دیه خیلی علاقه داری برای همین از جلدش برای راه بردن شما استفاده کردم به طوریکه تا بهش می رسیدی جاش رو...
4 شهريور 1392

عکسهای امروزت

خوشگلم امروز رفته بودیم خونه ی مامان بزرگ تبریزیت و شما  همش در حال حرکت بودی و دل همه رو آب می کردی خودت ببین فدای اون پاهای کپلت بشم من عسسسسسسسسسل اینجا هم بهت جایزه هندونه دادیم که حسابی دوست داشتی توی توریت گذاشتم و شما به راحتی خوردی خیلی وسیله ی با حالیه فکر نمی کردم به این خوبی  و کارامدی باشد! اینم عکس این وسیله ی خوب(آخری سمت راست)   ...
4 شهريور 1392

پای دندان سومی در میان است!.+عکسای جدیدت

گل من این روزا فقط گاز می گیری و من وقتی می خوام بهت شیر بدم کلی به خدا التماس می کنم که خدا جووون   مرگ من به دلش بنداز این دفعه رو گاز نگیره! وقتی هم گاز می گیری هیچی بهت نمی گم و اجازه میدم درد لثتو  سر من خالی کنی شاید یکم از دردش کم بشه دندونهای پایینیت که کامل در اومدن و فکر کنم دندون بالاییت داره اذیتت می کنه  خدا رو شکر که اهل گریه نیستی و فقط گاز می گیر ی  امیدوارم زودی در بیاد راحت بشی مامانی  از غذای کمکی خبری نیست هنوز! با اینکه 6 ماهت تموم شده ولی  حریره  بادوم رو فقط بار اول دوست داشتی  سوپ رو که همون بار اول هم دوست نداشتی فرنی هم همینطور فقط سیب  و لیمو شیرین و شیر من ...چون...
4 شهريور 1392