عکسهای وعده داده شده!
گل پسرم
اومدم تو این پست عکسهایی که گفته بودم فردا برات میذارم رو بذارم! البته با چند روز تاخیر
ضمن اینکه بهت بگم نانا جونت اومده پیشمون و ما کلی خوشحالیم شما رو که نگووو! انقدر خوشحالی که کلا" بقیه رو فراموش کردی ! دیروز رفته بودیم خونه ی مامان و بابا جون تبریزیت ! شما خودت رو براشون گرفته بودی ! و خیلی ریلکس اومدی نشستی بین من و نانا بطوریکه یه دستت هم رو پای نانا بود! هر چی هم صدات می کردن و باهات بازی می کردن اصلا" انگار نه انگار! همچین لم داده بودی به نانا و به قول خودت اگ و به قول ما انگور می خوردی که انگار هیچ کسی رو جز نانا نمی شناسی! راستی یادم رفته بود بهت بگم که 10 روزی هست که همش می گی عک! به عکس! و هر جا عکس ببینی نشون میدی و می گی عک!کلمات ترکی هم داری خود به خود یاد می گیری ! ادی یعنی دالی و جل!jal یعنی بیا
اینم عکسها
فکر می کنی کجایی؟ خودت ببین!
اینجام گفتم زبونت کووو و شما...
اینجام خسته شدی و تصمیم گرفتی بیای پایین!
و بعد از اینکه با موفقیت به زمین نشستی!
به مبل و بالشهای مبل خیلی علاقه داری!!
عاشقتم خوشگلم
میز تی وی از دست شما جمع شده همش اون بالا قفسه های شیشه ایش هم کلا" برداشتیم !
خوابیدن یعنی این!
اینم وقتیه که بردمت گذاشتمت خونه ی مامان جون تبریزی که برم آرایشگاه البته اینجا داشتیم بر می گشتیم قربون اون نشستنت! از اولش همون شکلی نشسته بودی!
فدات بشم من مامانی! چند وقت پیش بدنت از این تاولها ی عجیب و غریب می زد ! که نیم ساعته خوب می شد دوباره یه جای دیگه می زد! برای همین بردیمت دکتر ! گفت از اثرات همون واکسن کذاییه! البته هنوز بعضی وقتها این جوری می شه!
اینجا هم خونهی باباجون و مامان جون تبریزیته و بی صبرانه منتظری که باباجوون بهت انار بده چون عاشق اناری
اینم یه روز تو خونه ! در حال دیدن عمو پورنگ! به نحوه ی نشستنت دقت کن!
تو عکس پایین هم در حال خمیازه کشیدنی! اما جالبتر از اون در کشوهاس که با سیم بستیم از دست یه نفر!
همیشه همنطوری خوب بخوابی عسل
عزیزم ...نانای مهربون برات لباس بافته اونم چه لباسایی! خودت ببین
دست گلش درد نکنه خیلی بهت میاد تازه یه کلاه به شکل سگ هم بافته که یه بار هم با اون ازت عکس می گیرم
تماشای عمو پورنگ ساعت 1 !