آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

عکسهای وعده داده شده!

1392/8/17 18:18
نویسنده : شهرزاد
1,269 بازدید
اشتراک گذاری

 گل پسرم قلب

اومدم تو این پست عکسهایی که گفته بودم فردا برات میذارم رو بذارم! البته با چند روز تاخیرخجالت

ضمن اینکه بهت بگم نانا جونت اومده پیشمونبغل و ما کلی خوشحالیم شما رو که نگووو! انقدر خوشحالی که کلا" بقیه رو فراموش کردی ! دیروز رفته بودیم خونه ی مامان و بابا جون تبریزیت ! شما خودت رو براشون گرفته بودی ! و خیلی ریلکس اومدی نشستی بین من و نانا  بطوریکه یه دستت هم رو پای نانا بود! هر چی هم صدات می کردن و باهات بازی می کردن اصلا" انگار نه انگار! همچین لم داده بودی به نانا و به قول خودت اگ و به قول ما انگور می خوردی که انگار هیچ کسی رو جز نانا نمی شناسی! راستی یادم رفته بود بهت بگم که  10 روزی هست که همش می گی عک! به عکس! و هر جا عکس ببینی نشون میدی و می گی عک!کلمات ترکی هم داری خود به خود یاد می گیری ! ادی  یعنی دالی و جل!jal یعنی بیا

اینم عکسها

فکر می کنی کجایی؟ خودت ببین!

اینجام گفتم زبونت کووو و شما...

اینجام خسته شدی و تصمیم گرفتی بیای پایین!سبز

و بعد از اینکه با موفقیت به زمین نشستی!

به مبل و بالشهای مبل خیلی علاقه داری!!

 

عاشقتم خوشگلمقلب

میز تی وی از دست شما جمع شده همش اون بالا قفسه های شیشه ایش هم کلا" برداشتیم !

خوابیدن یعنی این!

اینم وقتیه که بردمت گذاشتمت خونه ی مامان جون تبریزی که برم آرایشگاه البته اینجا داشتیم بر می گشتیم  قربون اون نشستنت! از اولش همون شکلی نشسته بودی!

فدات بشم من مامانی! چند وقت پیش بدنت از این تاولها ی عجیب و غریب می زد ! که نیم ساعته خوب می شد دوباره یه جای دیگه می زد! برای همین بردیمت دکتر ! گفت از اثرات همون واکسن کذاییه! البته هنوز بعضی وقتها این جوری می شه!

اینجا هم خونهی باباجون و مامان جون تبریزیته و بی صبرانه منتظری که باباجوون بهت انار بده چون عاشق اناری

 

اینم یه روز تو خونه ! در حال دیدن عمو پورنگ! به نحوه ی نشستنت دقت کن!

تو عکس پایین هم در حال خمیازه کشیدنی! اما جالبتر از اون در کشوهاس که با سیم بستیم از دست یه نفر!خنثی

همیشه همنطوری خوب بخوابی عسلماچ

عزیزم ...نانای مهربون برات لباس بافته اونم چه لباسایی! خودت ببین

دست گلش درد نکنه خیلی بهت میاد تازه یه کلاه به شکل سگ هم بافته که یه بار هم با اون ازت عکس می گیرم

تماشای عمو پورنگ ساعت 1 !

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

رالیا
5 آبان 92 8:52
قوربونت بشم توپولوی خوشگل خوردنی من وای که اون صحنه بالارفتن از مبلت تن منو می لرزونه تورو خدا خیلی مراقب این شیطون بلا باشید شهرزاد جون خواهشا یه چیزی کنار مبل پهن کن خدای ناکرده از لبه مبل نیوفته رو سرامیک


نیازی نیست! خودم اون جا پهنم رو زمین از دستش!
مامان رایان
5 آبان 92 19:03
عسیسسسسسسسسم خیلی ملوسی آرادجونم .اون موهای بلندشوووووووووو.ماشالا دست مادرجونتم دردنکنه[
مرسی خاله
persian mom
5 آبان 92 21:08
قربون موهاششش
چه صافی شده هااا عاشق موهاشم
کار من شده اینکه ارمیارو از رو مبل جمع کنم دلت گندستا .. من میترسم بیفته+


آخه نمی دونی که چه محتاطیه پسر من! واسه ی همین ولش می کنم بره رو مبل چون می دونم افتادن تو کارش نیست!
الهه
5 آبان 92 21:58
نازی نازی من فدای شکل ماهت بشم خاله جوووون.
قیافه اش خیلی عوض شده شهرزاد جون براش اسپند یادت نره


شکل خودم شده!
مینا
6 آبان 92 12:58
آرااااااااااااااااد.... پسر عسل و مربا..... یه روز میام می دزدمت به خدااااااااااا


واویلا ....
مامان هیما
7 آبان 92 15:14
عزیزم چه نازه این شیطون


ممنون
persian mom
7 آبان 92 16:19
13 ماهگیت مبارک گل پسر


مرسی عزیززززززم
هدیه
7 آبان 92 20:01
سلام آردجونم دلم ام برات ی ذره شده بود کامپیوترمون خراب شده بود نمیتونستم بیام عکسای خشگلتو ببینم عزیزم چقد خشگلی چقد فضولی فدات شم...دلم میخاد بگیرمت تو بغلم بوست کنم وباهات بازی کنم عزیزم....آرادجون من یک رشته نیمه متمرکز قبول شدم دانشگاه هنر اسلامی تبریز ما خونمون زاهدانه از تبریز و دانشگاه ش اطلاع ندارم چ جوری هستش تا حالا اونجا نیامدم.دانشگاه هنر اسلامیش تو شهر هستش


سلام خاله ی مهربون ...مبارک باشه هدیه جووون دانشگاهش تو شهر ه البته من که خودم تبریزی نیستم ولی از شوهرم پرسیدم می گه دو تا ساختمون داره هر دوتاشم تو خیابان آزادی هستن کاملا" تو شهره و اتفاقا" نزدیک خونه ی ماست ...نگران نباش هدیه جووون تبریز شهر خوبیه و امنیتش اینا هم خیلی خوبه تازه منم اینجا هستم بیا خونمون کاری از دستم بر میاد بگو
آرشیدا
7 آبان 92 23:42
اووووووووووووف الهی قربونت برم عزیز دل خاله شهرزاد جون هیچ دقت کردی اراد داره بزرگتر میشه بیشتر شبیه خودت میشه من اینطوری اجساس میکنم
رو اون عکسه هم که رو دسته مبل هست و اراده کرده بیاد پایین من سکته رو زدم تو داری عکس میگیری؟


آخ جووون من که از خدامه شکل خودم بشه! کیه کی بدش بیاد بچش شکل خودش باشه!
آرشیدا
7 آبان 92 23:43
اوه یادم رفت عجب لباسی دل ما هم خواست


قابل نداره خانومی
مامان سید عرشیا
11 آبان 92 0:40
آراد جون ناز و خوشگل از روی عکسا معلومه که خیلی شیطونی . فدای شیطنتت بشم من


بله خاله مامانمم اینطور ی می گه! ولی به نظر خودم اصلا" اینطوری نیست من خیلی آرومم!!!!
ماهور
11 آبان 92 10:01
سلام
خدا حفظش کنه آرادتون رو ، هم شیطون بلاست و هم باهوش


مرسی خانومی لطف داری شما
هدیه
11 آبان 92 22:59
مامان آراد جون نظرهارو بخونید...ما منتظریم


ببخشید هدیه جووون که منتظرت گذاشتم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
12 آبان 92 12:33
وای خاله جونم سلام دلم خیلی برات تنگ شده بود... این روزا همش میام وبت ولی نمیشه نظر بذارم.... کل مطالب و خوندم... نظر گذاشتم نگی ارشان رفیق نیمه راهه. من و ارشان همیشه مطالب باحال وبلاگت رو دنبال میکنیم. عسیسم دوستت داریم


منم دلم براتون تنگ شده بود خاله مرسی که میای بهم سر می زنی آرشان کچل خوشگلرو ببوس
جیران بخشنده
12 آبان 92 18:58
وروجک توپولک نازنازک من عاشقتم


منم عاشقتم خاله کوچولو
مامان اریا
12 آبان 92 23:20
خدا حفظش کنه شهرزاد جون عین پسر من فقط رو مبلها راه میره خیلی مراقبش باش


باور کن ترجیح میدم رو مبلها راه بره تا زیر مبلها هی جابجاشون کنه صداشون رو در بیاره ! آخه همسایه هامون چه گناهی دارن
ملیکا
3 آذر 92 12:57
من لینکت کردم تو هم منو بلینک
شهرزاد
پاسخ
با کمال میل الان لینکت می کنم