آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

روزهای خوب ...روزهای بد

1392/8/17 18:19
نویسنده : شهرزاد
1,056 بازدید
اشتراک گذاری

زندگیه منخنثی

حرف زیاد دارم برات اما قبل از اون می خوام بدونی که خیلی دوست دارم می خوام بدونی تحمل ناراحتیتو ندارم می خوام بدونی برات می میرم و حاضرم برای یک لحظه شادیت همه ی زندگیمو بدم پس خوب شو ...پسر گلم الان 3 روزه که داری تو تب می سوزی و من هیچ کاری از دستم بر نمیاد انقدر احساس ضعف و ناتوانی می کنم که نمی تونم تو رو از دست این مریضی نجات بدم که حد نداره کاش می مردم و تو مریض نمی شدی خدایا زودتر پسرم رو خوب  کن دلم برای شیطنتهاش تنگ شده  دلم برای سرفه های وحشتناکش که از سر خوشحالی می کرد لک زده گریهگریه

دوستای گلم شرمندم که وقت نکردم نظرهاتون رو تایید کنم مخصوصا" هدیه ی عزیز... اگه خدا بخواد و آرادم امروز خوب بشه میام و تاییدشون می کنم به همراه جواب

عسلمقلب

همونطور که گفته بودم عروسی دعوت داشتیم (عروسی پسر عموی بابای من ) در تهران ...5 شنبه صبح ساعت 9:30 از تبریز به همراه نانا راه افتادیم و ساعت 3:30  رسیدیم تهران و رفتیم خونه ی عمه ی من ! انقدر قربون صدقت رفتن و ازت عکس گرفتن که گربشون حسودیش شده بود! آخه یه گربه دارن ! و جالبترین قسمتش اینه که گربه که اسمش فندق بود همه رو چنگ می زد و همه ازش یه جورایی حساب می بردن ولی مثل سگ از شما می ترسید!از خود راضیچون همون اول کار حسابی بهش حمله کردی و اونم دیگه نزدیکت هم آفتابی نشد! خلاصه همون روز یعنی 5 شنبه ساعت 7 عصر عروسی دعوت داشتیم و ما هم یکم دیر (به دلیل ترافیک) رسیدیم ...با اینکه دیر رسیدیم جز اولین مهمونها بودیم که وارد شدیم! جالبیش اینه که تو تبریز قضیه خیلی فرق داره ! ما تبریز عروسی دعوت داشتیم ساعت 4! ساعت 4:1 دقیقه رسیدیم ! جا پیدا نمی کردیم بشینیم!تعجب

در کل خوش گذشت و کلی شما رو چشم زدن و بغل همه رفتی ! از بس بچه ی خوبی بودی و آروم رو صندلی نشسته بودی در حال چشم چرونی بودی هر کس میدید چقدر آرومی تعجب می کرد و کلی از آروم بودن و با نمک بودن و تپل بودن و خوشگلیت تعریف می کردن و حتی عکس می گرفتن! جمعه صبح  هم با نانا و آقا جوون رفتیم فروشگاه رفاه آرژانتین ! و از اونجا نانا رو با آقا جون راهی کردیم و خودمون هم اومدیم تبریز ...تو راه یکم نق زدی و اذیتم کردی ! خوب نمی خوابیدی همون موقع احساس کردم داغی ولی فکرشم نمی کردم تب داشته باشی! خلاصه اینکه  وقتی رسیدیم تبریز دیدیم بله تب داری 38/1  سریع استامینوفن رو شروع کردم اما ساعت 5 صبح به 39 رسید و ما هر کاری کردیم تبت خیلی سخت پایین میومد  تا اینکه دیروز کار به جایی رسید که  از خواب با گریه بیدار می شدی و به شدت بالا میاوردی ..بمیرم برات که ساعت 5 امروز صبح انقدر خوابالو بودی که با پاشویه هم بیدار نمی شدی و سرت میفتاد ! امروز بردیمت دکتر و گفت ویروس سرما خوردگیه! منتها من نفهمیدم وقتی نه سرفه می کنی نه عطسه نه آبریزشی داری! چطوری می گه سرما خوردگی! بهر  حال داروهات رو میدیم ولی بگم تا الان نتیجه ای نداشته و هنوز تب داری ! فقط دیگه بالا نمیاری !

کاش زودتر خوب بشیافسوس

این عکسات

وقتی  نانا اینجا بود برای 13 ماهگیت کیک پختم و اینطوری تزیینش کردم!

 

وقتی نانا اینجا بود یه سر رفتیم لاله پارک و اونجا سوار این تاب شدی

ا

ین عکس هم تو گوشیم جا مونده بود مال چند هفته ی پیشه ! و نشون میده من از دست شما چی می کشم! اصلا" هم فکر نکنی من بالشها رو به این روز در آوردم ها! خودت کارت اینه که میری میریزیشون پایین از روی مبل و باهاشون این طوری بازی می کنی

 

اینجا هم عروسی در تبریز

فدای تو کاش زودتر خوب بشی و دوباره خودتو برام لوس کنی

اینجا هم تو راه تهرانیم

اینجام پیش نانا نشستی

اینم عروسی تهران

اینم عکست با بابات

اینم عکس با نانا و آقا جون روز جمعه دم خونه ی عمه ی من البته خونشون اینور بود !نخواستم با خونشون پز بدم! پشت به خونشون عکس گرفتیم!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آراد(خاطره)
12 آبان 92 22:31
سلام عزیزم
خدا بد نده
این روزا هر بچه ای رو میبینم مریض شده....از بس که هوا الودس
آرادی منم 10 روز تمام مریض بود...پدرمو در اورد تا خوب شد
ایشالا که هر چه زودتر حالش خوب بشه
بچه مو تو عروسی چشم زدن...براش اسپند دود کن
بوسسسسسسسسس


وای آراد جووون مریض بود! یه خدا قوت باید بهت بگم واقعا" سخته اونم 10 روز ؟
مامان اریا
12 آبان 92 23:10
سلام شهرزاد جون چقدر زود اراد عزیزم پشت رول نشسته امیدوارم زیر سایه خودتون بزرگ بشه وهمیشه سالم وتندرست باشه ببوسش گلم


اووووه خاله جونش خیلی وقته آرادی رانندگی می کنه! تازه می خوا پایه یک هم بگیره!
مامان سویل و اراز
12 آبان 92 23:55
سلام شهرزاد جون خوبی؟ ایشالا اراد جونی زود زود خوب میشه نگران نباش خیلی ناراحت شدم اخه مریضی به اراد جونم نمیاد چشش زدند بچه رو صدقه یادت نره


باور کن تا بر گشتیم از مهمونی اسفند دود کردیم با اینکه من اعتقاد ندارم ولی واقعا" دود کردیم!
مریم (مامان ثنا جون )
13 آبان 92 0:26
سلام اراد جون خاله انشاالله که هر چه زودتر خوب بشی
شهرزاد جون کف پای بچه را یکم ابغوره بزن سریع تب را پایین میاره


مرسی مریم جووون بابت دعا و راهنماییه خوبت
آرشیدا
13 آبان 92 0:38
الهی عزیزم یادم افتاد به مریضی آرشیدا که دقیقا دوماه پیش همینجوری شد دقیقا ها
شهرزاد جون ختمی بده بهش زود تب رو میاره پایین اگه نخورد به زور بده به من که جواب داد
ایشاله زود زود خوب شی خاله من کاملا درک میکنم مامانت داره چی میکشه


بیچاره نی نی هامون ! چه مریضیهای عجیب غریبی می گیرن کلی دلم براشون کبابه به خدا مرسی که به بیادمون بودی عزیزم
هدیه
13 آبان 92 1:09
سلام عزیزم خیلی خیلی ناراحت شدم برات دعا میکنم زود خوب شی خوشگلی.. مامانی اینقدر ناراحت نباش آرادجون زود خوب میشه....عزیزم امیدوارم دفعه بعد ک آمدم سایت خوب شده باشی و عکسای شیطونی کردنت ببینم عزیزم.....شهرزادجون پاشویه آرادجون بدید زود خوب میشه....


مرسی هدیه جووون که به فکر آراد بودی باور کن از دعاهای شما دوستای خوبشه که خوب شد
persian mom
13 آبان 92 3:17
عزیزممممممممممممم چشم خوردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یغللللت کردن لابد مریض بودن تو هم ازشون گرفتیییی ایشالله زودی خوب شییییییی لپات اب نشه شهرزاد جون معمولا تب 3 تا 5 روزه بعدش که تب قطع بشه اب ریزش و اینا شروع میشه... نگرانن نباش گرچه نمیشهههههههههه مادری دیگه اب و هواشم عوض شدد تاثیر داره


من که نفهمیدم چطوری گرفته ولی هر چی بود به خیر گذشت آره دیگه یه طورایی باید گفت مادری بد دردیه
مامان رایان
13 آبان 92 15:03
اخی چرا ا ا ا ا ا؟شهرزاد جون رایان هم این ویروس رو گرفت تب و همراه تهوع بدون هیچ علامتی دیگه یه مدتیه کو اموکسی دادم اما چون خود کواوموکسی هم تهوع زاست باید با معده خالی بدی.عفونت روده ایه.ایشالا خوب میشه .
رایان بعد از این ویروس بد کلی لاغر شد .
زودی بیا خبر سلامتیشو بده


خدا رو شکر خوب شده و بازم خدا رو شکر زیاد تهوع نداشت و با همون شربت استامینوفن تبش پایین اومد ایشالا هیچ بچه ای مریض نشه
ناهید
13 آبان 92 19:44
عزیزم قربونت برم چقدر پیش تو خوش گذشت.زود بیا پیشم.


نا نا کاش به این زودی نمی رفتی! اصلا" من از دوری تو تب کردم باور کن
جیران بخشنده
17 آبان 92 10:50
الهی من بمیرم ایشالا زود تر خوب شی آراد جونم راستی تو عروسی چه قدر خوشتیپ شدی وروجک خاله جون حتما واسه این پسر ناز اسپند دود کنید


آره خاله رفته بودم مخ دخترا رو بزنم!