آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

آراد و ترس از نا شناخته ها!

1392/6/4 2:11
نویسنده : شهرزاد
367 بازدید
اشتراک گذاری

 مامانیقلب

روز قبل از اومدن مهمونها بابایی تصمیم گرفت سقف کاذب دستشویی رو عوض کنه (البته شایان ذکره که بابایی و من خبر نداشتیم فرداش مهموندار خواهیم شد وگرنه این کار رو خیلی قبل تر انجام میدادیم)یول خلاصه بابایی از یه دستگاهی  استفاده می کرد که خیلی سرو صدا داشت خیلیییییییسبز و شما خیلی از صداش می ترسیدی و من این رو زمانی فهمیدم که تنهات گذاشته بودم و با صدای دستگاه  صدای شیون و جیغ شما رفت هوا  این عکسهایی که در زیر می بینی بعد از گریه ی شما ست و کاملا؛ ترس از دستگاه در نگاهت معلومه ...ضمن اینکه  وقتی پیشت بودم و دستگاه روشن می شد سریع به من نگاه می کردی و نگاه بعدیت به دستگاه بود ببین:

تو عکس بالا  تازه صداشو شنیده بودی

عکس بالا هم بعد از اینکه گریه کردی و ترسیدی

در عکس بالا یک نگاه به من و در عکس پایین یک نگاه به دستگاه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ریحانه
24 خرداد 92 22:07
سلام گلم خیلی وبلاگ قشنگی داری.و وقتی آپ میکنی میام و به وبلاگت سر میزنم و جز وبلاگ هایی هستس که باید بهشون سر بزنم.عزیزم لینکت کردم اگه دوست داشتی لینکم کن.لپ آراد جون را هم بووووووووس کن


مرسی ریحانه جووون خوشحالم که به وبلاگم سر می زنی و دوسش داری باعث افتخاره الان لینکتون می کنم
آرشیدا خانم
24 خرداد 92 23:30
ااااااااااااااااااااای بچه آزارا
دفعه آخرتون باسه ها؟


چشم!
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
25 خرداد 92 15:55
ای جوووووووووووووووووووووووونم
خاله نترس
مامان و بابا مواظبت هستن!!!!!!!!!!!


اوووووووو خاله خبر نداری چقدر ترسویم!