آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

دندان بی خاصیت مامانی+زلزله ای به نام آراد!

1393/1/20 2:34
نویسنده : شهرزاد
748 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلمقلب

قبل از هر چیز بگم هنوز اراکیم...نیشخند

دیروز صبح  شما رو که خواب بودی به دستهای پر توان نانا سپردم و رفتم برای کشیدن دندون عقلم! و این کار بعد از گرفتن گواهینامه ای که 1 سال و اندی بود  منقضی شده بود بزرگترین کار محسوب می شد آخه یادم رفته بود بهت بگم که همون روزی که رفتیم واکسنت رو زدیم با بابا یی رفتیم برای تعویض و تمدید گواهینامم... سال 81 گواهینامه گرفتم و مرداد 91 ...10 سال شده بود که گواهینامه گرفته بودم و از اون موقع مجبور بودم رانندگی نکنم(البته بعضی وقتا رانندگی می کردمساکت) ضمن اینکه  به خاطر دیر تمدید کردن هم سالانه جریمه می خورد  خلاصه اون که حل شد ودیروز هم رفتم که این کار بزرگ (کشیدن دندون عقل) رو هم به پایان برسونم یه چیزی می گم رو تو اثر نذاره ها! مامانت از دندون پزشکی می ترسهههههههههنگران انقدر که وقتی رفتم اونجا هنوز مریض داشت و من که منتظر بودم  برم تو کم کم داشتم به فرار فکر می کردم! متفکرکه نوبتم شد و.....سبز خوبآخ در کل می خوام بهت بگم چقدر بیخودی درد رو تحمل کرده بودم تو این سالها! کشیدنش 5 دقیقه طول کشید و واقعا" درد نداشت! آخرش هم دندون مزاحم رو تحویل گرفتم و با دهنی که پنبه توش بود بر گشتم خونه! درد نداشتم ! یعنی بیشتر از همیشه که دندونام با هم درد داشت درد نداشتم ! دردش مثل همیشه بود! امروز که دیگه کامل دردم به پایان رسید و من در کمال نا باوری  می بینم که دیگه هیچ کدوم از دندونایی که فکر می کردم خرابن درد ندارن! نگو همش زیر سر این دندون عقل بی خاصیت بوده! و من با تمام لذت امروز یه شکلات رو با همه ی دندونام جویدم! چه کیفی داشت بدون هیچ دردی! خدایا شکرت خلاص شدمبغل

از دندون من که بگذریم می رسیم به یه پسر شیطون و جیغ جیغووووووووو که این روزا از دستش نمی تونم 1 لحظه بشینم همش بالایی! می گی بالا و میری بالا (البته شما همیشه بالا میرفتی ولی..) رو میز وسط خونه که شیشه ایه میری وایمیستی و می گی نانای و ما هنوز آهنگ نخونده قر میدی و دستاتو می رقصونی و می چرخی و جیغ و داد از خوشی! میری رو اپن نانا کاری که چند ماه پیش هم کرده بودی و ازت عکس گرفته بودم ولی این بار میری وایمیستی روش و دیوار رو نازی می کنی و می گی نازی! ابرواز گیتار باباوحید نگم بهتره چون اعصابم خورد می شه! فقط همینقدر بگم که غیر از بلاهایی که سر خود گیتار میاری با روح و روان ما چه بازیها که نمی کنی!کلافه ! چند روز پیش خیلی از دستت عصبانی شدم و برای اولین بار چنان دادی زدم سرت که شوکه نگاهم می کردی خودمم از شدت عصبانیت داشتم می لرزیدم و خدایی بود که کتک نخوردی هر چند انقدر با عصبانیت و شدت داشتم بهت غذا میدادم که نانا نجاتت دادقهر قضیه هم از این قرار بود که من تا یه لحظه می نشستم میومدی می چسبیدی بهم و گریه گریه ! نانا گفت لابد گشنشه ! پا شدم غذا تو حاضر کنم یک لحظه چشم ازت بر داشتم دیدم رفتی تو انباریه نانا که تو آشپزخونست دویدم که  بیارمت بیرون که دیدم دست کردی تو سطل برنج و تا گفتم نه و اومدم دستتو بگیرم  همه ی برنجی که تو دستت بود ریختی بیرون همون موقع بود که از شدت عصبانیت داد زدم سرت و....در کل این روزا همین مدلی شده! همش یا با چاقو  داری فرار می کنی یا با قلاب بافتنیه نانا ! یعنی آرامش بای بای ...افسوسولی این 18 ماهگی خوبیهایی هم داشته برامون!  همونطور که گفتم کاملا" به حرف افتادی ولی از 18 ماهگی به بعد کلمات رو کامل و قشنگ بیان می کنی  مثل گریه مثل بالا....بیرون....پایین....گلاب به روتون پی پی  و جالبه که هر وقت پی پی داری میگی ! و همین باعث شده که به فکر بیفتیم از پوشک بگیریمت!  هر وقت هم پی پی می کنی میای میگی پی پی می پرسم پی پی کردی می گی بله (بیه)خندهالبته بعضی وقتام که سوال می کنم میگی نه و واقعا" هم می بینم کاری نکردی  هر چند بعضی وقتام برای فرار از عوض کردنت دروغ می گی و در میریابرو

دیروز از دندون پزشکی که بر می گشتم سر راه برات حلقه های هوش خریدم خیلی وقت بود می خواستم بخرم که دیروز این کار رو کردم و تا دستم دیدی خوشحال اومدی ازم گرفتی...قسمت جالبش اینه که تا برات ریختمشون زمین شروع کردی و همرو درست سر جاشون انداختی !من شوکه شدم یعنی! چون تا حالا نه دیده بودی جایی نه چیزی! ماشالا بهت عزیزم ماچدر نبود من کلی خونه رو دنبالم گشته بودی و مامان مامان کرده بودی عاشقتم عسللللللللللم

دو روزه خیلی گرسنه می شی! یعنی در حدی که من انتظارشو ندارم اصلا"! چون می بینم تازه شیر خوردی یا تازه  میوه خوردی ولی با این حال میای  آشپزخونه رو نشون میدی می گی به به  یا مثل امشب که اومدی دستم رو گرفتی آشپزخونه رو نشون دادی و گفتی شام! و منو می کشیدی سمت آشپزخونه! قیافه ی من اون لحظه حقیقتا" دست کمی از این آدمکه نداشت!تعجبتعجب خیلی هم با عشق می خوری مثل آقاها می شینی دست به هیچی هم نمی زنی مثل همیشه و من آروم آروم میذارم دهنت و شما هم دهن باااز با خوشحالی همشو می خوری قلب

از وقتی اومدیم اراک یه اخمایی می کنی دیدنی من عاشق اخمتم بغلحتما" عکس می گیرم پست بعدی برات میذارماز خود راضی

راستی  از بس که خوردم و خوابیدم 1 کیلو چاق شدم و من الان تو آسمونااااااااامهورا

اینم عکسات

اینجا رفته بودیم خونه ی مامان بزرگ من و شما در حال روشن کرده چراغهای خونه بودی!کلا" از وقتی دیدی آیلین این کار رو می کنه شما هم ازش یاد گرفتی و کل چراغها رو روشن می کنی و میری پی کارت!

یه روز که بیکار شده بودی و داشتی اذیت می کردی به این روش آروم شدی!

 

بله با چتر یا به قول خودت دتر!

بعضی وقتام به این روش می شه یه جا نگهت داشت (عکس پایین)

اینجا هم از دست شما گیتار رو گذاشته بودیم رو میز و شما هی دور و بر میز می چرخیدی

و حتی می خواستی بیاریش پایین

بعد برای اینکه دل ما به رحم بیاد الکی شروع کردی به گریه کردن

و دل ما هم به رحم اومد و....

و به این شکل نواختی...

این عکسا هم مال قبل از خوابته که نانا روسریشو سرت کرده بود و...

 

 

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان پارمیس
20 فروردین 93 3:01
سلاممممممم پسر شیطون خوردنی سال نوتون مبارک باشه چند بار اومدم تبریک بگم ارسال نمیشد همیشه به سفر ..خوش میگذره همشری جونم امیدوارم سال شاد و پر از لحظه های عاشقانه کنار همسر و پسمل نازت داشته باشی
شهرزاد
پاسخ
مرسی همشهری عزیز عید تو هم مبارک ببخشید که وقت نمی کنم بهتون سر بزنم
رهگذر
20 فروردین 93 11:57
سلام . میخواستم ببینم اراکیها ترکی بلدن؟ واگه زحمتی نیست جاهای دیدنی اراک رو واسمون بگین چون میخوایم یه مسافرتی به اون ورا داشته باشیم .مرسی
شهرزاد
پاسخ
سلام نه دوست عزیز اراکیها ترکی بلد نیستن البته بعضی از شهرهای اطراف اراک ترکی حرف می زنند مثل ساوه و خنداب و سربند هر چند ترکیشون با لهجه ی مخصوص خودشونه و با تبریزیها فرق داره جاهای اراک چون یه شهر صنعتیه زیاد به اون صورت جای دیدنی نداره ولی جاهایی مثل حمام چهار فصل رو داره که در خیابان عباس آباد اراک قرار داره یا کویری به نام کویر میقان داره که خیلی قشنگه بازار سرپوشیده ی اراک که در خیابان محسنی قرار داره یه سایتی هم هست که براتون میذارم در این مورد سوغاتیهامونم فتیر و گوش فیل یه مجتمع رفاهی داریم تو جاده ی خمین به نام طوفان که رستوران و غیره داره خیلی با حاله اجرای زنده هم داره پیشنهاد می کنم اونم برید البته یکی دیگه هم داریم به نام کوهستان که بغله شهربازیه اونم خوبه http://artmarkazi.ir/Default.aspx?page=6144
رایان پادشاه پاییز
20 فروردین 93 16:36
چقد وروجکیییییییییییییی آرااااااااااد شهرزاد بخورش
شهرزاد
پاسخ
مرسی بهمون سر زدی دیگه این بچه های شیطون رو چیکار می تونیم بکنیم جز خوردن
رضوان مامان رادین
20 فروردین 93 23:26
شهرزاد جون سال نوتون مبااارک....اراک خوش میگذره؟ای جووونم گیتارشوووو
شهرزاد
پاسخ
مرسی رضوان جوووون عید شما هم مبارک مرسی بهمون سرزدی
الهه مامان مبین
22 فروردین 93 0:47
سلام . خوبید شما . چه پسمل نازی دارید هزار ماشاا.... . خدا حفظش کنه ما بازم پیشتون میایم . شما هم به ما سر بزنید و با ما آشنا بشید
شهرزاد
پاسخ
سلام مرسی لطف داریدحتما" بهتون سر می زنم
آیدا
22 فروردین 93 14:02
جیگرمن عشق من باورم نمیشه موهای کوتاه چقدر بهش میاد شهزاد جون دارم فکر میکنم که دخترمو بدم به پسر خوشتیپتتتتتتتتتتتتتت
شهرزاد
پاسخ
پسر ما حالا می خواد درس بخونه
مرجان مامان آران و باران
25 فروردین 93 8:46
سلام عزیزم سال نو مبارک الهی فدات شم خیلی شبیه ارانی خوشگلمممم ماشالا ووروووجکیه برای خودش عاشقتممم تپلی
شهرزاد
پاسخ
عید تو هم مبارک خانومی مرسی خاله آران و باران رو ببوس محکم
الهه
25 فروردین 93 13:03
سلام میگم چه حالی میده ادم بعد 26 روز بره عید دیدنی ،عیدتون مبارک شهرزاد جون .اراد جونم حالش خوبه ؟؟؟از طرف من یه بوس گنده از لپاش راستی بی دندون شدنت مبارک راستی یه کیلو اضافه وزنت مبارک
شهرزاد
پاسخ
اشکالی نداره منم همینطوریم دیگه عید شما هم مبارک بابت همه ی تبریکها مرسی آره دیگه دارم به پیر زن شدن نزدیک می شم
آرشیدا
25 فروردین 93 22:19
سلاااااااااااام جیگلی من .عیدتون مبارک . ماشاله بهت خاله جونی خوب شیطون شدی و مامامانی رو اذیت میکنی هاادامه بده گلم 1 کیلو رو دوباره کم کنه
شهرزاد
پاسخ
سلام خانومی مرسی عید تو هم مبارک نگران نباش برگردم تبریز باز کم می شه