آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

سفر 1 روزه به اصفهان....

1393/1/25 21:40
نویسنده : شهرزاد
757 بازدید
اشتراک گذاری

 گل پسرمقلب

الان لالا کردی و مامان وقت پیدا کرده بیاد برات بنویسه

اول بگم که امروز بیست و پنجمه  و همونطور که  می دونی بیست و پنج هر ماه روز شماست روزت مبارک عزیز دلم قند عسلمقلب

پنجشنبه 21 فروردین نانا و بابا وحید ما رو بردن تهران برای گردش اونم چه تهرانی ! صبح ساعت 7 و نیم بیدار شدم و آماده شدم  بعد شما رو بیدار کردیم و حاضرت کردیم و فکر کنم ساعت 9 و نیم راه افتادیم مبدا اراک مقصد تهران! تا اینجا همه چیز عادی بود ! بعد از 3 ساعت و اندی که رفتیم یهو متوجه شدم که این راهه تهران نیست که! بس که باهوش مامانت! این همه رفتیم تازه دوزاریم افتاده! تابلو رو نگاه کردم دیدم بلللللللللللللللللللله 70 تا داریم تا اصفهان! سبز من شوکه ! من خوشحاااااااااااااااااال  و این گونه بود که من سورپرایز شدم توسط بابا وحید و نانا ...حالا چرا اصفهان! دلیلش اینه که من و بابا یی و شما تو تعطیلات عید تصمیم داشتیم بریم اصفهان ولی چون دیر از خواب بیدار شده بودیم نانا اینا رای ما رو زدن که الان برید ساعت 3 بعد از ظهر می رسید و شب نمی تونید بر گردید! باید 1 شب بمونید لا اقل و اینگونه بود که ما  نرفته بودیم و من حسرت به دل بریوووونی خوشمزه مونده بودم و هر روز آه می کشیدم و از طعم و مزه ی بریونی می گفتم! برای همین  نانا اینا ما رو خجالت دادن و بردن اصفهان ....هوا عالییییییییییییی یعنی می شه گفت گرم! در حالیکه اراک هنوز انقدری سرد هست که بعضی وقتها بخاری روشن کنیم! اول از همه رفتیم بریونیه اعظم و یه بریونیه حسابی خوردیم هر چند شما یک جا بند نمی شدی و من نمی دونستم بخورم یا شما رو از رو میز و صندلیها بکشم پایین از بریونی هم که خوشت نیومد و مونده بودم معطل که حالا چی بدم  شما بخوری که بابا وحید به دادم رسید و آبگوشت و نونش رو داد و خوردی جالب اینه که از دست من نمی خوردی ! خلاصه بعد از اون رفتیم پارک بازی که پیش هشت بهشت  بود  یه پارک بزرگ  با کلی بچه حالا عکساشو میذارم می بینی همون جا بود که کلی دل بردی و چشم خوردی و افتادی تو گل ها ! و سر تا پات گلی شد !  جالب اینه که تکون نمی خوردی همش دستت و می گرفتی جلوم که بشورم هی می گفتی دست در! فکر  می کردی گلها پوشیدنیه و باید درش بیارم از دستت! همون جا لباسات رو عوض کردم و راه افتادیم سمت نقش جهان ...با اینکه دیگه نه تعطیلاتی در کار بود و نه عیدی ولی نقش جهان کم شلوغ نبود ! اونم اون وقت روز! پر از توریستهای خارجی بود و ما هم یه سری خرید کردیم و سوغاتی خریدیم و کلی گشتیم و عکس گرفتیم و راه افتادیم به سمت جایی که قرار بود  بابا وحید برای شما گیتار بخره! بله و بابا وحید از مکان مورد نظر یه گیتار واقعی واقعی برای خود خودت خرید دستش درد نکنه خیلی خوشگله و یکم از خودت بزرگتره گیتار 2/4 یعنی یکی دوسال دیگه می تونی بری کلاس با همین گیتار و آموزش ببینی اینم شد کادوی تولد دو سالگیت دست نانا و بابا وحید درد نکنه  (البته تو ماشین بازش نکردیم چون شما رو می شناختیم و جا به حد کافی نبود که این کار رو بکنیم) هر چند من برات یه گیتار باس اسباب بازی هم از اصفهان خریدم به جای اون گیتاری که خراب کرده بودی و تو ماشین با اون سرگرم بودی تا رسیدم اراک آخه مسافرتمون 1 روزه بود و خیلی خوش گذشت مژه

اینم عکسامون

اینجا  همون پارک هشت بهشته

عاشقتم فرشته ی منماچ

اینم شما و بابا وحید (بابای من)

اینم نانا و بابا وحید

اینم شما در پارک (این وسایل همشون یه جوری صدا تولید می کردن البته به وسیله ی بچه ها)

اینجام این دختر خانم عاشقت شد و اومده بود سراغت

اینجا هم افتادی دنبال اون پسره و رفتی و رفتی تا افتادی تو گلها gel

من و نانا و شما در نقش جهان (شما هم کلی تو کالسکت لا لا کردی)

 

اینجا هم تو راه بر گشتیم و شما با گیتار جدیدی که من برات خریدم در حال نواختنی!!

اینم خریدهایی که کردیم

گیتاری که باباوحید و مامان ناهید  برای تولد 2 سالگیت خریدن

گیتاری که من خریدم برات

اینم کفش تابستونی که برات خریدم

از این چرخام واست خریدم

این تریلی اسمارتیز هم برات خریدیم یه کامیونشم برای یاشار خریدیم بعد اومدیم خونه دیدیم مال خود تبریزه و اسمشم از شانس ما یاشاره!

 

 

پسندها (1)

نظرات (7)

محبوبه مامان الینا
27 فروردین 93 9:27
ای جان بن تن کوچولوی خوش تیپ
شهرزاد
پاسخ
persian mom
27 فروردین 93 18:06
به قولِ ارسطو سورپرایززززززززززز عکسها قشتگ شده بود خریدها هم زیبا بودن کادوس 2 سالگیشو الان گرفت؟ اخی ایشالله تولدش نانا و بابا وحید مسان پیشش ، راستی 25 هر ماه چه خبره ؟
شهرزاد
پاسخ
آره دقیقا" مثل ارسطوآره دیگه دیدن من قبول نمی کنم کادو به این گرونی بی مناسبت باشه گفتن باشه برای تولد 2 سالگیش 25 هر ماه روز آراد معنیه اسم آراد اینه دیگه...فرشته ی روز 25 هر ماه که کارهای اون روز رو حل و فصل می کنه
مامان سویل و آراز
28 فروردین 93 21:47
سلام شهرزاد جون سال نو مبارک میبینم که رفتی پیش مامان و بابات و حسابی بهتون خوش میگذره الهی سایه شون همیشه بالای سرتون باشه ماشالله ارادجون چقدر بزرگتر شدن دست بابا وحید هم درد نکنه گیتار خریده همه خریداتون مبارکتون باشه مخصوصا کامیون اسمارتیز یاشار
شهرزاد
پاسخ
سلام شهره جوون مرسی خانومی بهمون سر زدی آره اون کامیون هم شانسی هم اسم پسر عمه ی آراد شد
ati maman elay
30 فروردین 93 12:31
سلام عزیزم عیدتون مبارک عکسا هم عالی بود کوچلو هم که بزرگ شده خدا حفظش کنه... شهرزاد جون یه ست لباس هست تو وبلگ مامانت من برای خواهر زاده ام میخوام که باتر داره و این ست پسرانه هست میرم اونجا تو وبلاگ مامانت هم پیام بزارم و بگم کدوم رو میخوام همونی که شالگردنش تمساحه... میخواستم بیای وبلاگم و قیمت تمام شده اون ست رو بهم بگی ومن سفارش بدم.. منتظرتم وبهم بگو چطور تحویل میدی به من
آرشیدا
2 اردیبهشت 93 20:42
ماشاله خوشتیپ خانایشاله همیشه به خوشی و خنده عزیزم .مبارکه باسه کادوها خیلی خوشملن
شهرزاد
پاسخ
بله دیگه ما اینیم دیگه خاله آرشیدا جونو حاضر کن بیام ببرمش
مامی سارا
3 اردیبهشت 93 10:11
خاله جون اتاقمو بیا ببین
شهرزاد
پاسخ
ای جانم مبارکش باشه به زودی میام وبلاگت خانومی
دکترناصری
10 شهریور 93 17:01
باسلام خدمت مادر مهربون وفرشته ناز شما من دکتر ناصری مشاور خانواده در خدمت مردم هستم وبا امدن به وبلاگ جهت اگاهی بیشتر از نگهداری کودکان و رابطه بین همسر . درصورت امدن به وبلاگ پیام بگذارید تا از امدن شما خوشحال شویم با تشکر .دکتر ناصری مشاور خانواده http://naserishahram35.blogfa.com