ماجرای 200 پست رو رد کردن!+پارک ایل گلی +ناراحتیهای یک مادر!
عزیزم
گل مامان ...چند روز پیش متوجه شدم که 200 پست رو رد کردیم و این یعنی اینکه چند تا پستت رو باید پاک کنم چون تصمیم دارم سی دی بلاگ برات سفارش بدم ولی چون شنبه دارم میرم اهواز و کسی خونه نیست که تحویل بگیره معلوم نیست کی بتونم سفارش بدم و ممکنه یه چند وقتی نتونم دیگه پست بذارم برات تا ببینیم چی می شه مامانی
دیشب رفتیم خونه ی مامان بزرگ تبریزیت و از اونجا هم رفتیم ایل گلی ...ساعت 12 شب رفتیم ایل گلی ...کلی شلوغ بود ...هوا هم سرد ....خیلی خوب بود ما که رسیدیم دیگه کم کم داشت خلوت می شد شما و یاشار خوابیده بودید تو کالسکه هاتون ما هم دور استخر یه دوری زدیم و نشستیم رو نیمکت منم از شما عکس گرفتم طبق معمول ! :D
خلاصش اینکه ساعت 2/30 برگشتیم خونه! از اونجایی که دیروز بهمون مزه داده ! امشب هم تصمیم گرفتیم بریم... منتها یکم زودتر!
در رابطه با خودت هم باید بگم با واکر خیلی تند تند راه میری به سرعت باد ولی تا می فهمی تصمیم داریم وایسونیمت و دستاتو ول کنیم سریع می شینی ! اگه یه وقت حواست نباشه و وایسونیمت و دستاتم ول کنیم قشنگ وایمیستی و نمی افتی دیگه ....فقط مشکل اینه که تا می فهمی دیگه کسی پیشت نیست و به جایی تکیه نکردی زود می شینی به قول نانا جونت شما راه نمی افتی تا زمانی که خیلی خوب راه رفتن رو یاد بگیری و وقتی راه بیفتی نه تنها خوب راه میری که می دوی! تا اون موقع من دق می کنم ! باور کن! راستی وزنت خیلی وقته تغییری نکرده و من حسابی ناراحتم ! همون 11/700 همیشگی هستی و تکون نمی خوری ! البته میدونم طبیعیه چون شما همش در حال حرکتی و یک لحظه آروم نمی شینی هر چند که غذا خوردنت عالیه و خیلی می خوری ولی راه رفتنت بیشتر از خوردنته ! داری لاغر می شی مامانی و من هیچ کاری از دستم بر نمیاد هر چقدر هم بیشتر میدم می خوری بی فایدست پاهای توپولیت مخصوصا" قسمت ساق پات لاغر شده زانوهات که لایه لایه گوشت بود حالا شده یه لایه! فدای لایه لایه گوشتات بشم من عزیزم
اینم عکسات
دیشب پارک ایل گلی( چون گوشیه بابایی شارژ نداشت و فلش نمی زد نمی شد از شما پیش استخر عکس بگیریم که ایشالا امشب شارژ داره دیگه! )
این عکستم داغه داغه! مال همین الانه( فدای موهات بشم من که امروز این مدلی شده و هر کاری می کنیم تغییر نمی کنه ! کاش همیشه لخت بمونه