خونه تکونی... آغاز سینه خیز رفتن گل پسر...عکسهای بچگیهای من و باباش
عسلمممممممممممم این روزا سر گرم خونه تکونیم و شما امروز حسابی باهام همکاری کردی و من تونستم بالای کابینتها رو با خیال راحت تمیز کنم ..دیوار اتاقمون رو دستمال بکشم و پردشو بشورم و بزنم و پنجرشم تمیز کنم البته بالای بوفه از قلم نیفته!دیروز هم با اینکه زیاد همکاری نکردی و هی منو خواستی با این حال لوسترهای کل خونه و پنجره های حال و سقف کل خونه و دیوار حال رو تمیز و پرده های حال رو شستم و زدم هر چند که تا ساعت 2 شب طول کشید ولی قسمت اعظم کارها انجام شد و اما احوالات خودت که سرفه هات بهتر شدن اما هنوز ادامه دارن منم مثل خودت همچنان مریضم از دیروز یه اتفاق خوب افتاده و شما...