آراد...خواب.....کار
گل من
دیروز خیلی خوابیدی و همونطور که قبلا" هم گفتم من رو حسابی شرمنده ی خودت کردی! باور کن سرجم 4 ساعت هم بیدار نبودی! من و بابات نگران بودیم که شما این همه خوابیدی دیگه شب نذاری بخوابیم (کاری که تا حالا انجام ندادی) ولی برعکس شد! شمایی که ساعت خوابت 1/30 شبه ساعت 12 بدون اینکه حتی عوضت کرده باشم و شیر دوشیده باشم گرفتی خوابیدی و بیدار نشدی ! کلی نگرانت شده بودم گفتم شاید مریضی که انقدر بی حالی و می خوابی! اومدم عوضت کردم چشماتو باز کردی ولی سریع بیهوش می شدی! و من چند بار در حالی که عوضت می کردم سعی کردم بیدارت کنم ولی همون چند ثانیه باز کردن چشم بود و بعد دوباره خواب! شیر دوشیدم برات به زور با کلی من بمیرم تو بمیری 100 سی سی تو خواب خوردی بقیشو نگه داشتم وقتی خودم خواستم بخوابم بهت بدم (آخه من ساعت 3 شب می خوابم!)حتی دیرتر!بهر حال از 200 سی سی شیری که برات دوشیده بودم آخرش 40 تاشم موند و صبح ریختم دور!حیف شد شیرم
امروز هم پسر خوبی بودی و الان بیدار شدی از خواب بعد از ظهرت و داری با بابات صحبت می کنی!هر چند بابای خوابالوت اصلا" شنونده ی خوبی نیست و یه جورایی حرف زدن شما براش مثل لالایی می مونه و شما رو عصبانی کرده و با حرص داری سرش جیغ می زنی! من هم از فرصت به دست اومده برای پاک کردن مرغ استفاده کردم هر چند وسطش بیدار شدی و شیر خواستی و من دست از کار شستم ولی بهر حال مرسی که گذاشتی مامان کارشو تموم کنه و بیاد برات بنویسه راستی فکر کنم مریض شدم و گلو درد دارم تو هم سرفه هایی می کنی مثل من ! حالا نمی دونم من از تو گرفتم یا تو از من یا اصلا" تو مریض نشدی و به خاطر آلودگیه هواس!