روزانه های خرداد
عشقم امروز اول تیر ماهه و بلندترین روز سال بود. ناناجون رفته اهواز برای اسباب کشیه خالت نمی دونم گفتم یا نه که خاله شهنازت اینا یه خونه ی توپ گرفتن و خونه قبلیشونو یک سال پیش فروختن و مدتی خونه ی مادر شوهرش اینا زندگی می کردن تا خونه ی جدیدشون رو تحویل بدن که تا دو سه روز دیگه اثاث می برن درست مثل ما که خونه ی نانا جونت هستیم تا خونمونو تحویل بدن منتها ما الان دو ساله منتظریم منم خیلی دوست داشتم با ناناجون برم اهواز ولی شما انقدر شیطونی که اصلا فکرش هم نمی شه کرد با وجودت اثاث کشی کرد!! راستی از اوایل خرداد گذاشتیمت کلاس ژیمناستیک . اولش خیلی نا امید بودم فکر نمی کردم بتون...