آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

نی نیه عمت همه رو غافلگیر کرد ...

1392/6/4 1:45
نویسنده : شهرزاد
678 بازدید
اشتراک گذاری

عسللللللمقلب

 صبح سه شنبه 22 اسفند ساعت 3:15 دقیقه پسر عمت به دنیا اومد! و این در حالی بود که قرار بود هفته ی دیگه یکشنبه تشریف بیاره!ولی  همه رو غافلگیر کرد و با  کمر دردی که عمت گرفت و پشت سرش دلدرد! راهی بیمارستان شد و اینطوری بود که ما تمام شب رو اونجا بودیم و شما تو کریرت خوااااااااااااااب! آخه شما رو هم برده بودیم! قابل ذکره که عمت به روش آی وی اف بعد از 13 سال بچه دار شده  و همه خیلی استرس داشتیم چون چند سال پیش که به همین روش حامله شده بود درست در همین وضعیت (اورژانسی) به بیمارستان رفته بود و بچش  در آخرین لحظات مرده بود!  خوب حالا خودت حال و روز ما رو تصور کن! من که هیچی مامان بزرگت خیلی استرس داشت و رنگش عین گچ دیوار شده بود به هر حال خدا خواست و این بار بچه صحیح و سالم با وزن 3100 در حالیکه عمت به روش بی حسی سزارین شده بود به دنیا اومد و جماعتی رو از نگرانی در آوردحال خودشم خوب بود  در کل بچه شکل عمته از نظر من اینم عکسش در بیمارستان روز اول اسمش رو هم ترکی انتخاب کردن ( یاشار) فکر کنم به معنیه همیشه زنده و جاودان

امروز هم  تو بیمارستان به توصیه یمن و بابات ختنش کردن چون اکثرا" عمت رو منصرف می کردن که زوده و بذارید نافش بیفته بعد! ولی من و بابات چون شما رو همون روز اول ختنه کرده بودیم تو بیمارستان و حسابی راضی بودیم مخ عمت و زدیم و اینگونه بود که اینگونه شد!!!نیشخند

راستی منم به پسر عمت شیر دادم روز اول چون عمت هنوز شیر نداره.. هر چند کارم درست نبود ولی خوب دیگه انجام دادیم رفت! می گن بعدش خوابیده تا فردا ظهرش!راستی مامانی بابا بزرگت(بابای بابات ) برای من و شما برای چهارشنبه سوری کادو خریدن +شکلات و آجیل دیروز برامون آوردن!! هر چند هفته ی دیگه چهارشنبه سوریه ولی من نمی دونم چرا دیروز تو تبریز چهارشنبه سوری گرفتن! همه جا ترقه می زدن و آتیش روشن کرده بودن و از روش می پریدن!مونده بودم هاج و واج!البته چه بهتر! ما کادومونو زودتر گرفتیم رفت! برای شما یه ماشین فراری بزرگ آوردن برای من 100 تومن پول و همون خوراکیهایی که گفتم! می خواستم عکس بگیرم ازشون بذارم ولی هیییییییییییچ حال ندارم! راستی مامانی دندونت اومده بیرون و قتی دست می کشم رو لثه ی نازت تیزیه دندونت رو کاملا" حس می کنم  و امروز که رفته بودیم دیدن عمت تو بیمارستان همه دندونتون رو میدیدن یعنی کامل معلومه دیگه حالا بعد از عید   (مامان بابات ) می خواد آش دندونی درست کنه  برات ...ما رسم نداریم یعنی کلا" ما زیاد اهل رسم رسوم نیستیم ولی خونواده ی بابات رسم دارن من و بابات می خوایم کیک بگیریم برات بعد از عید کیک دندون خجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آراد(خاطره)
23 اسفند 91 23:49
قدم نو رسیده مبارک....
کادوها هم مبارک...به سلامتی استفاده کنین...
با اینکه دیرئز چهار شنبه سوری نبود ولی به ما که خیلی خوش گذشت
ایشالا که همیشه شاد باشین


مرسی خاطره جون خوش به سعادتتون در کل امسال چهار شنبه سوری جز قسمت کادوهاش به ما خوش نگذشت ! اراک که هیییییچ خبری نبود!تبریز هم که ما هیچچچ کاری نکردیم و در گیر نی نیه جدید بودیم!
ناهید
25 اسفند 91 10:28
مبارک باشه.امیدوارم زیر سایه پدر و مادر سالم شاد زندگی کنه.در ضمن خیلی شبیه مامانشه ها...
مرجان مامان آران
29 اسفند 91 15:33
شانس نام مستعار خداست انجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد بارش بی وقفه گمنامترین نام خدا را برایتان ارزومندم پیشاپیش سال نو مبارک
مامان آراد(خاطره)
30 اسفند 91 0:46
دلت شاد لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند خدا را میدهم سوگند بر عشق هر آنخواهی برایت بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبزه باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان باشد سال نو مبارککککککککککک
رضوان مامان رادین
30 اسفند 91 16:08
شانس نام مستعار خداست انجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد بارش بی وقفه گمنامترین نام خدا را برایتان ارزومندم سال نو مبارک