بابای فداکار!
صبح بخیر پسملی
دیشب بابات تا 5 صبح بیدار بود تا من و شما بتونیم راحت بخوابیم
ببین چه بابای مهربونی داری چون فهمیده بود من هنوز می ترسم زلزله بیاد و پریشب از شب تا صبح بیدار بودم که نکنه زلزله بیاد و شما هم همراه من بیدار بودی! برای همین دیشب بدون اینکه به من بگه تا 5 صبح نشسته بود تو حال و خودشو با اینترنت سرگرم کرده بود منم از همه جا بی خبر بیدار شدم دیدم نیومده هنوز . صداش کردم وقتی اومد دیدم بیچاره چقدر چشاش خوابالوی خلاصه ددیت الان خوابه و مامانت بیدار چون بالاخره دیشب خوب خوابیدم....شما الان باید به این بابایی افتخار کنی ها!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی