آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

یک روز بد.....

1392/6/4 1:30
نویسنده : شهرزاد
322 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خمیازه

الان لا لا کردی عسلم و مامان از فرصت به دست اومده برای نوشتن تو وبلاگت استفاده می کنه

گلم بذار برات بگم که امروز  چقدر خستم کردی  از کت و کول افتادم  برای اولین بار تو زندگیت بی دلیل چند ساعت پشت سر هم گریه کردی  من  هم هر کاری که به دهنم رسید انجام دادم ولی تو  بهتر که نمی شدی هیچ شیونهات بیشتر هم می شد ...اول گفتم  پوشکت کثیفه لابد! عوضت کردم بعد که گریه هات ادامه پیدا کرد گفتم لابد گشنته بهت شیر دادم و باز هم فرقی نکردی گفتم شاید زیادی شیر خوردی دل درد داری یا دل دردایی که 2 ماهه دست از سرت برداشته دوباره برگشته!(یه چیزی مثل بازگشت گودزیلا!) گریپ میکسچر بهت دادم  بعد که دیدم باز افاقه نکرد   گفتم شاید سوختی هر چند هیچ سوختگی به چشم نمی خورد با این حال باز گذاشتمت  و حسابی کرم سوختگی و پودر مالیت کردم ولی باز فرقی نکرد دیگه گفتم حتما" بغلی شدی و با بابایی دعوا کردم که تو بچرو بغلی کردی که هی گریه می کنه تا برش  داریم بیچاره بابات هیچی نگفت و بغلت کرد که آروم بشی ولی بازم تو بغل بابایی گریه می کردی واقعا" درمونده شده بودم شکمتم که خوب کار کرده بود امروز و از صداهایی که به گوش می رسید می شد فهمید مشکلی در دفع باد نداری! پس جریان چی بود؟ بعد از کلی تلاش برای شیر دادنت که سینمو نمی گرفتی و مثل بعضی وقتا لج کرده بودی بالاخره سینمو گرفتی ولی  با لثه های نازت گاز می گرفتی ! اینجا بود که شستم خبر دار شد شاید مشکل از لثه هاته!  چون امروز خیلی آب از دهنت می ریخت و فهمیدم که انگار  لثه هات د ارن   آماده می شن بابایی رفت دندون گیرتو افتتاح کرد و داد دستت و شما با حرص می مالیدی به دندونات! فکر کنم مشکلت همین بود چون بعدش آروم شدی و مثل همیشه خنده رو و خوشحال ! تا ببینیم فردا هم گریه خواهی کرد یا نه !اگه فردا ادامه بدی می بریمت دکتر خدا رو چه دیدی شاید گوش درد داری!؟ بهر حال برات بگم که خیلی خستم و همه ی بدنم از بس این ور اوون ور دویدمو بغلت کردم درد می کنه انگار یه دوی ماراتن داشتم  اعتراف می کنم  تازه حال مادر هایی رو درک می کنم که بچه های نا آروم دارن واقعا" نگهداری از بچه هایی که بیخودی گریه می کنن سخته ولی اگه تو واقعا" برای لثه هات از الان اینطوری می کنی پس برای دندون در آوردنت می خوای چه به روزم بیاری!؟ من می می ریم تا 32 تا دندون تو در بیاد!

یه  چیزی هم بهت بگم عزیزم! خییییییییییییییلی لجبازی خدا به دادمون برسه ماچ

فردا اگه پسر خوبی باشی و به من یه وقتی بدی که بیام وبلاگت می خوام سایز عکساتو کوچیک کنم بذارم اینجا  پس خواهش می کنم فردا مثل آخر شب که خوب شده بودی و بازی می کردی و قهقهه می زدی و انگار نه انگار که چه به روزم آورده بودی  باش  آفرین گلمقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شهناز
17 بهمن 91 1:27
متنفرم از هرچي دندونه بخدااااا
آيلين الان ٦ تا داره و من واسه هر كدومشون ٦٠ بار مرگم رو از خدا خواستم
واقعا حس بديه
آيلين هم همين حدودا كه بود گريه هاي بدون دليل ميكرد و اصلا آروم نميشد تا جايي كه برديمش دكتر اگه يادت باشه.تنها روشي كه كشف كرديم كه آرومش ميكنه اين بود كه به شكم ميخوابونديمش رو دستمون و راه ميرفتيم....

آره خیلی سخته هر چند من هنوز مطمین نیستم دندونش بود چون دیگه گریه ی بیخودی نکرده
مریم (مامان ثناجون)
18 بهمن 91 23:33
واقعا که این بچه ها هر روز یه شیوه جدید برای اینکه خنده ما و گریه ما را در بیاورند اختراع می کنند ما هم می گیم این به اون در.اراد جون را ببوس


آره واقعا" مرسی خانومی شما هم ثنا جوون رو ببوس