عکاسی من و بابات از وسایلت
سلام کوچولوی من
دیروز من و بابایی تا کلی وقت داشتیم از وسایلت عکس می گرفتیم که دیگه امروز من عکسها رو بذارم تو وبلاگت ....
هر روز کارم این شده که برم تو اتاقت و توپت رو صاف کنم !!!!چون زلزله هایی که میاد هی توپت رو حرکت میده و من هر روز باید درستش کنم و کلی اعصابم خورد می شه!!
دیشب هم رفتیم پارک ....تا صبح بدنم خشک شد!نمی دونم وقتی من بد می خوابم روی تو هم اثر میذاره یا نه ولی کاش اثر نذاره و تو خوب بخوابی و حالت خوب باشه مامانی
امروز وقت دکتر دارم ..البته وقتی که نیست ...چون یه دکتر خوب داری که سرش خلوته و ما هر وقت اراده می کنیم می ریم و سریع وارد مطبش می شیم ....امروز خودم رو وزن کردم تو 4 هفته 2 کیلو چاق شدم و فکر کنم آقای دکتر دیگه نتونه دعوام کنه! آخه دفعه های پیش به خاطر اینکه در 4 هفته 4 کیلو چاق می شدم سرزنشم می کرد و می گفت زیاده!!! تا حالا که 14 کیلو مامانت چاق شده !!