همه چیز روبراهه
سلام پسمله خوابالوی من
مامانی این روزا حالم خوب شده مثل اینکه خالت راست می گفت که همش تقصیره هورمونهاس چون یه مدتیه حالم مثل قبل شده و دلم برای بابایی هم تنگ شده هوااااار تا ...تو هم که به قول مامان ناهید دیگه دست اومدی و بزرگ شدی ...منم که تقریبا؛ یاد گرفتم چطوری باهات سر کنم و معنیه گریه هاتو می فهمم ...شبها هم که خوب می خوری و می خوابی (البته روزها هم همینطور!) خلاصه من خوب شدم ..دیگه اون حالت درموندگی و یاس رو ندارم فکر می کنم از پس تو و زندگی می تونم به خوبی بر بیام ...و واقعا؛ خدا رو به خاطر داشتن بچه ی خوبی مثل تو شکر می کنم چون مامان ناهید می گه بچه هایی هستن که شب تا صبح بی خودی گریه می کنن و نمیذارن ماماناشون بخوابن ولی تو بزنم به تخته تا حالا الکی گریه نکردی و خیلی هم خوابالو تشریف داری بهر حال خوب بودن تو منو زود خوب کرده عزیزکم ..هم خوب شیر می خوری هم خوب می خوابی خوب هم رشد می کنی الان نزدیک به یک هفتس که لباسهای سایز صفرت اندازت نیست دیگه.. هر چند بعضیاشون از اول تنگت بود! ولی الان داری سایز ۱ می پوشی و هر لباسیت که تا داشت دیگه نداره! قدت خیلی زود داره بلند می شه وقتی به دنیا اومدی 48 سانت بودی الان ۵۲ شدی مامانی 3310 بود که چند روز پیش شده بودی 3700
راستی پسرم بابایی چشم ما رو دور دیده با دوستاش رفته آستارا و سرعین خوووووووش به حااااالش من عاششششششق آستارا و خرید کردنممممم بهر حال بابایی برامون سوغاتی میاره همین کافیه!
اینم عکس امروزت عسلم فقط نمی دونم چرا چشمات دو رنگ افتاده !