پستی جهت پاسخ به نظرات
این پست جهت شفاف سازی و پاسخ به نظرات دوستان عزیزم می باشد
مامان ماهیار عزیز و دوست خوبمون مامان ارمیا جون ازم در مورد خونه ی خودمون سوال کرده بودید و اینکه الان خونه ی مامان و بابام زندگی می کنیم؟
البته من قبلا" مفصل در این مورد توضیح دادم ولی بازم برای دوستامون توضیح میدم : مامان و بابای من قبل از اینکه بیان تبریز زندگی کنن تو تبریز خونه خریدن به منظور سرمایه گذاری و اصلا" قصد نداشتن بیان اینجا زندگی کنن بعد از مدتی که ما به دلیل داشتن همسایه ی بد و نداشتن آسانسور تصمیم گرفتیم خونمون رو عوض کنیم موقعیت خونه ی مامانم اینا رو از هر لحاظ خوب دیدیم چون هم آسانسور داره هم تازه سازه هم محلش بهتره هم بزرگتره به همین دلیل تصمیم گرفتیم خونمونو بدیم به مامانم اینا و اونا هم خونشون رو بدن به ما و مبلغ اضافه هم نقدی بهشون بدیم اونا هم همون موقع ها تصمیم گرفتن خونه ی اراکشون رو بفروشن و خونه ای رو هم که ما بهشون دادیم بفروشن و اینجا یه خونه ی خوب بخرن فقط مشکل اینجا بود که خونه ای رو که ما از مامانم اینا گرفتیم هنوز تحویل ندادن و گفتن شهریور حاضره برای همین تا زمان حاضر شدن خونه ی خودمون چون بابای من شغلش تا زمان بازنشستگی ساوه هست و از مامانم دوره و مامانم اینجا تنهاست ما تصمیم گرفتیم بیایم با مامانم تا زمان تحویل خونمون زندگی کنیم
دوست خوبمون فاطمه جون هم دو تا سوال کردن : عزیزم پیرایش نزدیک همون مرکز خرید توکا و تسنیم راستش اسم خیابونش رو نمی دونم فقط بگم که خیابونش روبروی نصف راهه مغازه ی پیرایش بغل پلاسکوی و درست بر خیابون نرسیده به توکا و تسنیم ...جواب دومین سوال هم اینه که بابام معمولا" آخر هر هفته میاد تا زمانی که بازنشسته بشه یعنی سال بعد ..... مرسی عزیزم که ما رو می خونی و دنبال می کنی منم سعی می کنم زود زود مطلب بذارم
دوست خوبمون فاطی جون پرسیدن مامانم اینا کجا خونه خریدن و حدود قیمت خواستن ....مامان و بابا ی من زعفرانیه خونه خریدن متری 2.600 البته کاملا" خشک بدون کابینت و رادیات و پکیج و غیره خودشون بعد از خرید کابینت کردن و چیزای دیگه اگه خشک نباشه متری 3 تومنه ...دوستم ایشالا تو هم از غربت در بیای
سارا جون خواننده ی خوبمون خیلی خوشحالم که خواننده های خوبی مثل شما داریم که خوندن وبلاگ آراد رو به خوندن رمان ترجیح میده و برای خوندنمون این همه وقت صرف می کنی من و آراد هم شما رو دوست دارم
سعیده جون مرسی که بهمون سر می زنی منم هر از گاهی سر می زنم اما همچنان قسمتهای رمز دار برام باز نمی شه آنیسا جون رو از طرف من ببوس
مهسا جون مثل همیشه شرمندتم بس که تو خوبی و من بی وفام! باور کن دست خودم نیست خیلی تنبلم برای جواب دادن به نظرات ولی با عشق همه ی نظراتت رو می خونم و برات دعا می کنم زودتر بری پیش خونوادت چون لذتی داره که فقط ما غربت کشیده ها درکش می کنیم هم برای خودت خوب می شه هم برای پسرت ...عشقی که مامان بزرگ و پدر بزرگ میده به بچه هامون هیچ جوری جایگزین نداره خدا رو شکر که آسم مهدیار جون کنترل شد ایشالا هیچ وقت مریض نشن ...آیلین هم خوب شد بدون عمل گفته بودن آلرزی به شکلات و بستنی و یه سری چیز دیگه داره حل شد خدا رو شکر ...کاش وبلاگ درست کنی دوستم
مریم جون (مامان ثنا) مرسی که بهمون سر می زنی منم سر می زنم کلا" تا مطلب میذاری می فهمم و میام سر می زنم ببخشید که وقت نظر دادن ندارم ولی شما هم کم کار شدی ها زود زود مطلب بذار خانوم
مرسی ندا جون بابت پیشنهاد مرکز خرید کومه ...البته من خودم قبل از اینکه بیایم این طرفا زندگی کنیم اومده بودم کومه ولی راستش از وقتی اومدیم اینجا تا حالا وقت نکردیم بریم! منتظر روزیم که بریم
رضوان جون دلم برای اراک تنگ شده ولی راستش انقدر روزهای اینجا شیرینه که خیلی زود داره از یادم میره ! خوب کاری می کنید که دارید میرید اراک زندگی کنید روزای خوبی پیش خونوادت خواهی داشت من می دونم
سودی جوون مرسی که بازم هستی و بهمون سر می زنی آرشیدا جونو ببوس از طرف من و تنبلی رو بذار کنار به خدا حیفه اینجوری تمومش کنی بیا مطلب بذار