تولد 2 سالگی ....
عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه ....زندگیم با بودنت درست مثل بهشته
تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک....عزیزم دوست دارم تولدت مبارک
تولدت روز یکشنبه 16 شهریور از ساعت 5 تا 8 عصر در خونه ی مامان جون تبریزیت گرفته شد روزی که ولادت امام رضا بود یعنی همون تولد قمریه خودت .... البته من دوست داشتم 7 مهر که تولد واقعیته تولد برات بگیرم ولی همون طور که قبلا" گفتم نانا اینا نمی تونستن اون تاریخ بیان برای همین زودتر گرفتم حالا خدا رو چه دیدی شاید 7 مهر هم یه کیکی برات پختم و دوباره تولد گرفتیم
بریم سراغ عکسها و توضیحاتشون
اول وسایل مربوطه
کارت دعوت
دستمال کاغذی
بشقاب برای کیک
بشقاب برای عصرانه
تعدادی از لیوانها
بادکنک باد نشده!
پشت همون بادکنک
بادکنک 2 باد نشده!
وسایل تزیینی ..البته همین دو تا نبود بیشتر از این حرفا بود!
دو تا از این ریسه های مرد عنکبوتی که هپی برتز دی بود هم خریده بودیم برات
پاکت برای گیفتهای بچه ها
گیفت پسرها
گیفت دخترها که دو مدل بود و شانسی به هر کس یه عکسش میفتاد
اینم یکی از لباسهات که از لاله پارک برات خریده بودیم
اینم یکی دیگه از لباسهات که مرد عنکبوتیه و از مهاباد برات خریده بودیم
اینم کلاهش بود که اصلا" دوسش نداشتی برای همین ما یه کلاه قرمز برات خریدیم برای لباس اولی و یه کلاه دیگه برای لباس دومی که اون کلاه دومیه عکسش زیر این عکسه
البته کلاهی که قرمز و آبی باشه پیدا نکردم ولی اینم بهت میومد
این تیپ تولدته البته مال چند روز قبل از تولدته ...داشتم لباستو تست می کردم و اون کلاه هم همونیه که گفتم برای این لباست خریدیم از اراک
آراد اخمالو
حالا از کیکی شروع می کنم که از اینترنت عکسشو گرفته بودم و می خواستم اون کیک تولدت باشه و نشد که بشه یعنی عکس زیر
همین عکس رو به شیرینیه تک درخت نشون دادیم و اون می دونی چی نشونمون داد یه چیزی تو مایه های عکس زیر و گفت بله می تونیم اینم نمونش!
یعنی اون لحظه که این عکس رو نشونم داد (البته شبیه این عکس بود ) قیافم بی شباهت به اون آدمکها نبود !
واقعا" اعتماد به نفسش تو حلقم!
بعد که از سفارش کیک اولیه نا امید شدیم یه عکس دیگه رو که از اونم خوشم میومد نشون کیک پز تشریفات دادیم (کلا" از تک درخت قطع امید کردیم یعنی) اون عکس دومی این بود (عکس زیر)
که در توضیح عکس بالا باید بگم که اون اسپایدر من روی کیک, شمع بود که ما هم اتفاقا" عین همون رو خریده بودیم خلاصه این عکس رو نشون دادیم که گفت این برای 70 نفر می شه ! و اینکه چون روز شلوغیه (ولادت بود دیگه) اون قسمتهای خونه هاشو کار نمی کنیم سخته! من و بابات بعد از هم فکری با هم تصمیم گرفتیم فقط طبقه ی اول که قرمزه رو سفارش بدیم منتها نصفش قرمز باشه نصفش آبی باشه با تار عنکبوتهای قهوه ای و شمع مرد عنکبوتیه خودمون...که قبول کرد و شد این کیک (عکس زیر)
که البته راضی بودیم دستش درد نکنه
اینم یه عکس دیگه از کیکت که البته با جای انگشتهای شما همراه است!
یه کار با حال که ایدش مال بابات بود چاپ کردن عکسهات از بدو تولد تا همین الان بود از هر ماه یدونه چاپ کردیم و به شکل ریسه زدیم به پرده (عکس زیر)
عکس پایین هم تزیین میزمون قبل از آوردن خوراکیها ست ...راستی تولدت به صرف عصرونه برگزار شد
متاسفانه از بقیه ی تزیینات عکس نگرفتیم یعنی یادمون رفت عکس بگیریم ولی توضیحش اینه که ستون وسط خونه ی مامان جونت اینا رو به شکل ردیف ردیف از بالا تا وسط ستون بادکنک آبی و قرمز زده بودیم که البته چبها همکاری نمی کردن و تک و توک بادکنها میفتادن که دیگه آخرش بیخیال شدیم و جای بعضیهاشون خالی موند و در عوض رو زمین برای بچه ها بادکنک ریخته بود و کلی با بادکنکها سرگرم بودن (البته تو یکی از عکسهامون ستون پیداست ....غیر از اون هم یه سری از این ریسه های رنگی یک درمیون آبی و قرمز زده بودیم که رو سقف بود و یک سرش به ستون می رسید و به سر دیگش از همین بادکنکهای اسپایدر من وصل کرده بودیم
اینم عکس میز به همراه خوراکیها
که عبارت بودند از:
سالاد الویه (اون دو تا ماهی ها می باشند!)
لازانیا(درست جلوی میز می باشد + دو تا پیرکس دیگه هم لازانیا بود که تو آشپزخونه داشت گرم می شد !تا بعد از خوردن این یکی اونا هم بیان تو سفره )
رولت مرغ(وسط میز قرار دارد)
پاناکوتا شکلاتی (عقب سمت راست)
ژله بستنی (عقب سمت چپ)
ترایفل انگور(همونی که روش خامه داره هر دو طرف میز)
دست خودم درد نکنه خوشمزه شده بودن ! البته ضمن تشکر از نانا که الویه رو اون درستید و من قالب زدم
البته دوست داشتم چیزای بیشتری درست کنم ولی به دلیل فقدان جا در یخجال این امر میسر نشد و تولد مفصلتر با خوراکیهای بیشتر به تولد 5 سالگیه شما موکول شد که انشالله تا اون زمان نانا اینا به تبریز کوچ کرده و همسایه ی ما می باشند و یخجالشون کمک کننده خواهد بود
اینم از نمایی دیگر
آیلین خوشگلم و بوسه به لپ شما قبل از اومدن مهمونها
اینم از آراد گلی قبل از اومدن مهمونها
به ترتیب از راست به چپ ...الای جون...آراد و آنیسای عزیز که کلی برامون رقصید
مراسم ناخونک زدن به کیک ....توسط آراد و آیلین
از راست به چپ:یاشار کوچولو...یاسمین کوچولو ....پشت سر آراد هم آنیسا جون و الای جون و آیلین جونم و پرهام خوشگله
ببین آیلین با چه دقتی انگشت می زنه ! و البته نگاه خوشگل یاسمین جونم سمت چپ عکس
عکس کادوهات
کادوی مامان بزرگ من (50000 تومن)دستش درد نکنه برات فرستاده بود به وسیله ی نانا
کادوهای من و بابات که شامل
تبلت asus به همراه کاور
پکیج بی بی انیشتین (من فارسیشو می خواستم که انگلیسی از آب در اومد!) هر چند خیلی دوسش داری!
عروسک مایک وازفسکی(عروسک نقش اول دانشگاه هیولاها)
کادوی باباوحید و نانا هم که گیتار بود و قبلا" گرفته بودی دستشون درد نکنه و یک کارت خوشگل
مامان جون و باباجون تبریزی کارت هدیه ی 200 هزار تومنی بهت دادن دستشون درد نکنه
کادوی خالت 50000 تومن پول بود دستش درد نکنه
کادوی عمت هم تفنگ بود دستش درد نکنه
این ماشینای خوشگل رو سعیده جون (مامان آنیسا) برات آورده که خیلی دوسشون داری دستش درد نکنه
این جورچین آهنربایی رو نسیم جون مامان یاسمین کوچولو برات آورده دستش درد نکنه
این ساعت خوشگل رو هم همسایه ی مامان جون تبریزیت برات آورده دستش درد نکنه
این ماشین و ابزارش رو هم فاطمه جون(خانم دوست بابات) برات آورده دستش درد نکنه از همون اول آیلین و شما کارتونش رو پاره کردید و درش آوردید
این هاپو هم عاطفه جون مامان الای برات آوردن دستش درد نکنه ضمن اینکه برای من هم یه گلدون که خود عاطفه جون درست کرده برای من آورد که عکسش رو تو پستهای بعدی میذارم چون الان عکسشو ندارم
فرناز جون (دختر همسایه ی مامان جون تبریزی)15000 تومن پول داد دستش درد نکنه
سپیده جون(خانم دوست خانوادگیه بابات) هم 20000 تومن پول داد دستش درد نکنه
بقیه ی عکس تولد رو که شامل عکسهای من و بابایی با شماست تو پست بعد رمز دار میذارم