آرایشگاه
سلام عزیز دل مامان
خسته که نشدی مامانی؟ آخه 4 ساعت تو آرایشگاه بودیم و شما یکم شیطونیهات زیاد شده بود گفتم شاید خسته شده گل پسملم... بر عکس اون چیزی که فکر می کردم هر کس منو دید فهمید ماه آخرمه! من فکر می کردم هیشکی نمی فهمه چون شکمم کوچیکه ولی مامانی همه فهمیدن و می گفتن قشنگ معلومه ماه آخری! کلی ذوق کردم ...حالا بذار برات از آرایشگاه بگم و از خودم که بعد از این همه وقت چقدر تغییر کرد قیافم ...ابروهامو که خانومه بر میداشت پرسید چند وقته آرایشگاه نرفتی!!! ببین مامان چه لولویی بوده واسه خودش! موهامو کوتاه کرد اندازه ی یک وجب و خیلی خوب شد برای رنگ هم کلاهه مش گداشت و موهامو کشید از توش بیرون ولی دکلره نکرد بجاش رنگ قهوه ای روشن زد به موهای در اومده از کلاه و زیر این موهای قهوه ا ی هم رنگ موهای خودمه که مشکیه الان شکل مش عسلی در اومده بابایی خیلی خوشش اومد ولی هیچ از پولی که ازم گرفتن راضی نیستم! به نظرم کارشون دزدیه ...80 تومن کلا" تموم شد برام که 50 تومنش فقط برای موهامه!!! یعنی برای یه ذره رنگ قهوه ای بدون دکلره باید 50 می گرفت؟!! خوبه حالا کل موهامو رنگ نکرده! دو بار فیش براشینگ ازم گرفت در حالیکه یک بار براشینگ کرد موهامو بهشونم گفتم ولی روال کارشونه!!! در کل هیچ وقت انقدر ازشون ناراضی نبودم هر چند برای عروسی هم حسابی ازمون کشیدن اون زمان 600 گرفتن ولی غیر از پول دکلره و ابرو... ابرو 25!!! و موی بلوند 150 تو سال 89 بعد 600 هم گرفتن! بابایی می گه ولشون کن اشکال نداره انقدر حرص نخور ...ولی مگه می شه احمق فرض بشی و کلی پول مفت بدی بعد حرص نخوری!خلاصه مامانی اینم از امروز صبحمون .... ناهار هم با بابایی برای آخرین بار رفتیم رستوران! آخرین باری که ما دو نفری بودیم! عصر هم کلی کار بیرون از خونه داریم که دیروز برات گفتم ...فقط یه مشکلی هست ! اونم اینکه من خیــــــــــــــــلی خوابم میاد!