آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

15 ماهگیت پیشاپیش مبارک+ooooooooyy+این روزهای ما

1392/10/5 1:10
نویسنده : شهرزاد
1,065 بازدید
اشتراک گذاری

قند عسلم قلب

فردا این موقع تو اتوبوسیم البته من که استرس ندارم  چون بار اولی نیست که باهات با اتوبوس  مسافرت میرم ولی بابات بار اولشه و می ترسه شما گریه کنی یا اذیت کنی و من همش دارم بهش قوت قلب میدماز خود راضی

این روزامون به بستن ساک و سر و کله زدن با شما می گذره و البته رفتن خونه ی مامان جون تبریزی!  از شب یلدا به بعد هر شب شام اونجا بودیم! می خوان جبران رفتنت رو بکنن کلی دلشون برات تنگ میشه ها ...به خصوص اینکه این روزا کلی با مزه و تپلیتر شدی همشم که داری خونه رو متر می کنی اونم با دستایی که مثل گارد بالا نگه میداری و راه میری  انقدر خنده دار راه میری ها عین پنگوین !خندهسرعتت انقدر تو راه رفتن زیاد شده که واقعا" من و بابات کم میاریم پیشت کلا" با 4 دست و پا خدا حافظی کردی و همش راه میر ی ... تو خیابون هم میذارمت راه بری  البته زیاد نمی تونیم بریم بیرون چون هوا وحشتناکه هم کثیفه هم سرده چند روز پیش یه خبطی کردیم گفتیم بریم بگردیم! البته بیشتر هدفمون خریدن لوسیونت بود که تموم شده بود رفتیم اونو بخریم  که منجمد شده بر گشتیم اون مغازه ی مورد نظر هم بسته بود ! خنثی

راستی از شب یلدای امسال هم برات بگم که رفتیم خونه ی مامان جون تبریزی و همش دنبال شما دویدم! اصلا" نفهمیدم چی خوردم ! واسه ی من یکی شب یلدا هیچ فرقی با بقیه ی شبها نداشت چون هیچی جز مواظبت از شما نفهمیدم یا داشتم بهت غذا میدادم یا خوراکی یا مواظب بودم در اتاق رو باز نکنی  ! کلا" بزرگترین مشکل ما تو خونه ی مامان جون تبریزی همین در اتاق خوابشونه که نمی دونیم از دست شما باز کنیم یا ببندیم! باز کنیم یه جور بلا سر خودت میاری ببندیم بیشتر توجهت جلب می شه میری بازش می کنی و دوباره روز از نو روزی از نو کلید هم نداره !

راستی یه چیز جالب دیروز بابایی برای اینکه حرصت رو در بیاره اومد منو بغل کرد خجالتبه شما گفت مامان منه  تو رو می گی! مثل فشنگ خودتو رسوندی با غر غر اومدی وسط ما وایسادی و بابا رو هل میدادی عقب بعد  که ما رو جدا کردی من ازت پرسیدم آراد  مامان یا بابا دو تامونم دستامونو باز کردیم و شما پریدی تو بغل من بغلمنو می گی تو آسموناااااااااا

امروز صبح ساعت 10 وقت آرایشگاه داشتم ! و مجبور بودم با  بابایی برم و شما هم مجبور بودی بیدار شی! (آرایشگاهم موقتا" جاش رو عوض کرده و منم بلد نبودم بابا منو رسوند) ساعت 9 کلی صدات کردم تا چشمای نازت رو باز کردی  آمادت کردم و بعد از اینکه من رو بابایی رسوند شما و بابا رفتید خونه ی مامان جون تبریزی بیچاره باباجووون ! می دونی چرا؟  چون شما تا چشمت به باباجون تبریزی میفته بهش دستور میدی که نماز بخونه! از بس رفتیم اونجا باباجون رو در حال نماز خوندن دیدی هر وقت بابا جون رو می بینی یادت میفته و می گی ooooooooooyyyy!  بله شما به الله اکبر می گی oy! و سجده می کنی و انقدر جا نماز رو نشون میدی و جیغ زنان می گی oy که بابا جون بیچاره  از وقتی میریم اونجا همش به خاطر شما نماز می خونه شما هم میری پیشش می شینی مهر بدست با دهن باز نگاش می کنی !

نمی دونم قبلا" بهت گفتم یا نه که صدای گربه و جوجه رو خیلی قشنگ در میاری آدم می خواد بخورتت

به نون می گی نو  ...چند روز پیش سر سفره نون بود یهو نشون دادی با اشتیاق گفتی نو ...نو

عاشق اتل متل توتوله ای و هی می زنی به پاهات می گی ا  a

عاشق اینی که یکی دستاشو بکوبه رو زمین و بیاد دنبالت و به ترکی بگه جلدیم جلدیم! و هر وقت دلت می خواد یکی بیاد دنبالت دستاتو می زنی به زمین می گی دل! (dal) به جل می گی دل و از ته دل می خندی 

کلا" خوش خنده بودی این روزا همش واسه خودت بازی می کنی و غش غش  می خندی حتی تو خیابون مغازه و کلا" عاشق خندیدنی فدای خندیدنت بشم من قلب

راستی مامانی 3 روز دیگه  ماهگرد 15 شماست  و چون ما اون موقع نیستیم  من برات کیک درست کردم و الان بهت تبریک می گم  عسلم

وزنت رو هم گرفتم  اگه ترازو ها درست نشون داده باشن شما بین 13 تا 13/100 هستی  قدت رو ایشالا رفتیم اهواز به کمک نانا می گیریم  ولی واقعا" چاق شدی یه شکمی بهم زدی بیا و ببین کلی بهت می خندیم ..از وقتی که سلیقه ی غذاییت رو فهمیدم  عالی غذا می خوری خدا روشکر

راستی مامانی شماره پای شما برای همسایه بالایی ما مسیله شده خنده از اونجایی که کفشات دیگه تهشون کثیفه میذارم دم در و  یه روز شنیدم تو پله ها خانم بالایی به شوهرش می گفت آخه بچه ی انقدی کفش به این بزرگی می پوشه!قهقهه پاهاتو چشم زدنخنده تازه خبر نداره همون کفشه داره کوچیکت می شه! اینم اون کفش

اینم عکسات

عسل پسرم این کاپشن سیسمونیت هم اندازت شده و خیییییییییییلی بهت میاد مخصوصا" با کفشایی که از آستارا برات خریدیم خیلی جوره ببین

یه روز خونه ی مامان جون تبریزی

یه روز که داشتی تی وی میدیدی!

شب یلدا ! در کل تو شب یلدا خیلی کارای جالبی انجام میدادی یکیشم این بود که وا کرت رو برده بودیم ببینیم یاشار باهاش چیکار می کنه شما اولا" حسودیت شد و نذاشتی اون بیچاره بهش دست بزنه دوما" خودت برداشته بودیش ویراژ میدادی از این ور خونه به اون ور خونه ! وقت وقتش اینطوری استفاده نکردی که اون شب همش باهاش با خنده و خوشحالی ویراژ میدادی

(عکس زیر)اینجا داری دالی بازی یا به قول تبریزیها و شما ! ادی بازی می کنی

اینجام رفتی زیرش خوابیدی مثلا"

دیدی گفتم مثلا" خوابیدیمتفکر

(عکس پایین)آراد یاد جوونیاش افتاده!لبخند

ادییییییییییییی

اولین مسواک و خمیر دندون زندگیت (البته بعد از مسواک انگشتی) چند روز پیش برات خریدیم و اصلا" هم دوست نداری برات مسواک بزنم کلی اشک می ریزی!

یه روز دیگه خونه ی مامان جون تبریزی و شما محو باباجون

تو عکس پایین هم داری اشاره می کنی و می گی oy که دوباره باباجون نماز بخونه

 تو عکس پایین هم خودت داری نماز می خونی

تو عکس پایین داشتم  ساکمون رو جمع می کردم این ژاکتمم تن تو کردم حالا مگه ول می کردی با همین خونه گردی می کردی

یه روز تو سومین مخفیگاهت نشسته بودی

همیشه خوب بخوابی عسلم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان اراد
5 دی 92 13:15
ایشاله بهتون خوش بگذره عکس و خبر یادت نره
شهرزاد
پاسخ
مرسی خانومی حتما"
مامان رایان
5 دی 92 15:20
اخییییییی نازی ملشالا به این پسمل تپلم.ماشالا بهش ایشالا که مسافرت بهتون خوش بگذره.
شهرزاد
پاسخ
مرسی خاله ی مهربون
مرجان مامان آران و باران
5 دی 92 15:46
15 ماهگیت مبارک عزیزممممممممممم قربونت برم یعنی عاشقتمممممممممممممممم با این کاران ماشالااااا به جونت بیاد توپول خوشگلم
شهرزاد
پاسخ
مرسی مرجان جووون خانوم فعال
آیدا
5 دی 92 19:16
اگه زود زود بیاین آستارا همش میتونین چیزای خوب بخرین ولی این سری اومدنی به من بگین بیزحمت که هم دیگه رو ببینیم
شهرزاد
پاسخ
آره من که آستارا رو خیلی دوست دارم این بار اومدیم حتما" بهت می گم
آرشیدا
8 دی 92 0:42
اولا ماشاله هزار ماشاله به جونش دوم شهرزاد این چه کاریه این عکسارو از بچه میندازی خووووب چشمش میکننخوب دوست داره تپل بشه دوست داره بخوره شیطونک منه ماجرای نماز خوندن زورکی باباجون هم خسلی باحال بود
شهرزاد
پاسخ
واااا خوب بخوره من چکارش دارم
لیلا جواهری
8 دی 92 16:40
سلام عزیزم 15 ماهگی گل پسری مبارک. خلی کم پیدایی خاله دلمون براتون تنگ شده
شهرزاد
پاسخ
مرسی خانومی در اولین فرصت میام دیدنت خانومی
الهه
10 دی 92 16:18
15 ماهگیت مبارک خاله جونی چقدر ناز شدی تو خوشگل پسر
شهرزاد
پاسخ
ممنون الهه جوون لطف داری
persian mom
10 دی 92 19:01
سفرررر یه خیرررررر چقدر شیرین شدی عزیزم ماشالله همه ی حسودیاشو ارمیا هم داره . با این تفاوت که سریع میاد مارو گاز میگیره چقدر ژاکتت بهش میاد ای جونممم کاپشن سیسمونیشم خیلی بهش میاد افرین به اراد جون که راه افتاد ارمیای ما که همچنان چهار دست و پاس
شهرزاد
پاسخ
خیلی بهش میومد کاملا" هم اندازش بود باور کن راه نمی رفت بهتر بود! وقتی میوفته کل خونه میلرزه بیچاره همسایه ها
ژاله
12 دی 92 0:18
آراد شیطون بلا به وبلاگ پویا هم سر بزنید مرسی
شهرزاد
پاسخ
چشم حتما"
جیران بخشنده
15 دی 92 12:43
آراد قشنگم دلم برات تنگ میشه امیدوارم به سلامت بری و برگردی کپولوی ناااازم
شهرزاد
پاسخ
مرسی جیران جووونم که به یاد ما هستی
الهام(مامان اميرحسين)
15 دی 92 16:24
BoOss♥ ♥BoOss♥…..♥BoOss♥ ♥BoOss♥..........♥BoOss♥ ♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ♥BoOss♥..♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss* ♥BoOss♥……..♥BoOss♥ ♥BoOss♥............♥BoOss♥ ♥BoOss♥..………♥BoOss♥ ♥BoOss♥………♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...♥BoOss♥ .♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ...♥BoOss♥......♥BoOss♥ ......♥BoOss♥ ...........♥BoOss♥ ♥BoOss♥......*BoOss♥ .♥BoOss♥…....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...*BoOss
شهرزاد
پاسخ
ندا
15 دی 92 21:18
سلام میشه قالب وبلاگتونو عوض کنین خیلی دلگیره
شهرزاد
پاسخ
سلام دوست دارم عوض کنم ولی قالبهای نی نی وبلاگ رو زیاد نمی پسندم که اینم یکیشونه بقیه ی قالبها رو هم که میارم برای وبلاگ بعضی گزینه ها ی مورد نظرم رو نداره با این حال چشم مرسی خانومی
مامان آیسو وآیسا
23 دی 92 19:26
15 ماهگیت مباررررررررررررررک گلپسر
شهرزاد
پاسخ
مرسی خاله