6 روز دیگه میای گلـــــــــــــــــم
سلام عسل مامان
مامانی امروز کلی کار کرده خسته شده چون دیگه شما داری میای و منم هنوز خونه رو درست و حسابی تمیز نکرده بودم امروز بالای یخچال و هود و توی یخچال و مکروفر و اسنک ساز و کابینتها رو تمیز کردم بوفه های آشپزخونه رو هم تمیز کردم ..ببخشید اگه خستت کردم عزیزم بعدشم رفتم حموم و آماده شدم برای فردا که وقت آرایشگاه دارم ساعت 10 صبح ...کی می تونه 10 از خواب بیدار بشه!!! سخت ترین قسمتش همینه ....مامانی می خواد خودشو برای ورود شما آماده کنه و موهاشو رنگ و کوتاه کنه ابروهامم می خوام بردارم خلاصه کلی تو آرایشگاه کار دارم فقط دعا کن زود تموم بشه چون بعدش کلی بیرون کار داریم با بابایی می خوایم بریم برای شما کیک سفارش بدیم که اسم شما رو روش بنویسیم برای بیمارستان بعد باید بریم کارت دعوت بگیریم برای شب هفتتون آخه تو تبریز رسم شب هفت ندارن و ما مجبوریم دعوتشون کنیم خدا رو شکر که یاد بودهاتو چند ماه پیش خریدیم وگرنه اونم به کارها اضافه می شد بعد از اونم کلی خرید داریم و شب هم میریم خونه ی مامانی و بابایی(مامان بابای بابات) برای شام
جمعه هم که بابات قول مساعد داده برای تمیز کردن خونه (جارو گردگیری و بخارشو) البته گردگیریشو خودم می کنم جاروشم دوست داشتم خودم انجام بدم ولی هم بابات نمیزاره هم خودم شبش کمر درد می گیرم تازه قراره بابایی تراس رو هم بشوره !! ببین چه بابای خوبی داری کجا دیگه می تونی همچین بابای با حالی پیدا کنی؟مامان نا هید هم شنبه صبح زود می رسه تازه کلی از کارها رو گذاشتم مامان ناهیدت انجام بده یکی از کارهایی که من تو ماه آخر واسم سخته انجام بدم پاک کردن گوشت و مرغه که مامان ناهید می خواد برام انجام بده ...خلاصه اینکه عزیزم همه در تلاشن چون یه کوچولوی فنقلی داره میاد گل مامان 6 روز دیگه میاد ببله مامان