آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

منتظر مهمون+کارهای جدیدت+دندونپزشکی

1392/6/4 2:19
نویسنده : شهرزاد
505 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم قلب

این روزها منتظر یه عزیز هستیم که قراره از آمریکا بیاد اراک  و اون کسی نیست جز عمه ی من  که خیلی دوست داره شا رو ببینه و به قول خودش بچلوندت  چهارشنبه صبح می رسه تهران و از اونجا میاد اراک  کلی خوشحالم چون عمه هامو دوست میدارم بغل

چیزی نمونده ۹ ماهت تموم بشه   و باید بریم  بهداشت! آخچه کار سختی! لابد بهداشت اینجا هم می خواد ملامتم کنه که چرا پرونده نداری اینجا! ابروو من باز باید توضیح بدم!خنثی

از وقتی اومدیم اراک اصلا؛ بیرون نرفتیم از خونه! البته با ماشین رفتیم ولی پیاده نه! نمی دونم چی شده که نمی خوام برم بیرون! انگار نه انگار من همون آدمیم که وقتی دختر خونه بودم هر روز خدا بیرون بودم یا در حال رفتن به کلاس ایروبیک ! هی جووونی کجایی که یادت بخیر! خیال باطل

البته پس فردا قراره با شما و نانا بریم بیرون آخه می خوام برم دندون پزشکی!نگران من از دندون پزشکی با اون صدای مهیب دستگاهاش متنفرمکلافهولی چاره چیه ! دندونم خراب شده!افسوس خیلی وقته نرفتم دندون پزشکی حتی برای بارداری و بعد از بارداری هم نرفتم  کلا؛ خیلی به خودم نمی رسم ! نمی دونم چرا انقدر در مورد خودم بیخیال و تنبلم!  بعضی وقتها از خودم حرصم می گیره! انقدر دلم می خواست یه پودر جادویی بود که به خودم میپاشیدم و همه چی رو براه می شد! فرشته هم موهام پر می شد! هم دوباره چاق می شدم! هم چشمام دیگه  تار نمی دید هم دندونام...... وای چقدر داغون بودم و خبر نداشتم!نیشخند

از کارهای  جدید شما :   وقتی می گم آراد بشین گوش میدی و می شینی هورادست دسی رو به طور کامل یاد گرفتی  از وقتی اومدیم اراک(۱۵ روزی می شه) دیگه درست دستاتو میاری بالا و می زنی به هم ! قبلا؛ یه دستی سینه می زدی!  جدیدا؛ هم که کلا؛ یادت رفته بود! ولی نانا دوباره یادت داد و شما هر صبح که بیدار می شی می خندی و دس دسی می کنی بای بای کردن و نانای کردنت شکل همه! هر دوتا دستات میاد بالا و می چرخه! آها یه کار جدید انجام میدی ۲ یا ۳ روزه که تو خونه دنبالت می کنم و صدای هیولاسبز در میارم و شما با جیغ و داد و خنده فرار می کنی جالب اینجاست که به کسی هم پناه نمی بری فقط در میری! یک هفته ای هم هست که از حالت چهار دست و پا می شینی البته راستش سرم شلوغ بوده و مطمین نیستم ۱ هفته بوده باشه! شاید قبلا؛ هم انجام میدادی!سوالخلاصه عسلم خیلی زود داری بزرگ می شی خیلی زود ! ۳ ماه دیگه ۱ سالت می شه! باورم نمی شه چه زود گذشت!قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

رضوان مامان رادین
3 تیر 92 23:57
به به پس مسافر دارید...چقدر عالی ...حسابی خوش میگذره


بله چه جورم ! می خوریم و می خوابیم!
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
4 تیر 92 9:50
ایشالا ب زودی مسافرتون بیاد وخوش بگذرونید... ای بابا منم با این مرکز بهداشتیها مشکل دارم دست رو دلم نذار ک خونه... منم عین تو بودم شهرزاد جون واااااااااااااااااااااااااااااااااای همه حرفات حرف دل منه... مو و دندووووووون و هیکل و چشم پیشرفتات هم مبارک گل قشنگ. ارشانم همش فرار میکنه وقتی دنبالش میکنیم


آدم دوست داره بزنه این بهداشتیها رو ناقص کنه! از دو دست! دو چشم! دو پا!
خوشحال شدم تنها نیستم در مورد داغووون بودن
جالب اینجاست که وقتی دنبالش می کنم هیجانش میره بالا ولی سرعتش هیچ فرقی با راه رفتن معمولیش نداره!
شهناز
5 تیر 92 1:39
اي بابا پير شدي رفت!!!
مگه واكسن داره كه ميخواي بري؟
نرو خب مگه مجبوري؟!


خوووو بهداشت تبریز گفت برای ۹ ماهگیش باید بری! کلی هم تا کید کرد و دعوام کرد و چشم غره رفت و اینا!