داره پاییز میرسه!
عزیزم
دیگه کم کم داره بوی پاییز میاد وقتی پاییز بیاد تو هم باهاش میای ...همیشه پاییز رو دوست داشتم ولی حالا یه جور دیگه دوسش دارم ...دیشب هوا سرد بود مثل پاییز ...بوی بارون میومد ..من و بابایی ساعت 6 صبح با هم بیدار شدیم!!!! هم من هم بابایی خوابمون نمیبرد! انگار هر دوتامون منتظریم....کلی راجع به شما حرف زدیم .. تو هم که تا صدای ما رو شنیدی کاری نمونده بود که تو شکم مامان نکنی! انقدر خودتو مالوندی به شکمم که دیگه واقعا" به دلم دست می کشیدم درد می کرد! کم کم حرکاتت داره دردناک می شه ولی بازم عاشقشونم ...از یه طرف دوست دارم زودتر بیای و از یه طرف نه! می ترسم دلم برای تو شکمم بودن تنگ بشه !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی