این عکست رو دوست میدارم
تا میبینی یکی رو مبل نشسته میای دستتو می گیری به مبل بلند می شی و خودتو می کشی که بغلت کنیم بذاریمت رو مبل ...
دخترم آراد (قسمت سوم)!
آراد نور ندیده!(تصویری)
دیروز آراد برای اولین بار با نور خورشید آشنا شد ! اول نگاهش کرد! بعد سعی کرد بگیردش! بعدتصمیم گرفت بخوردش! خلاصه انکه بچم حسابی فسفر سوزوند سر یه تیکه نور و باهاش درگیری فکری پیدا کرده بود به طوریکه: لحظه های زیادی رو با نور جادویی سپری کرد بچم آخرش هم نفهمید جریان چیه و دست از پا درازتر رفت سراغ یه سرگرمیه دیگه و فضولی در جایی دیگر! ...
وقتی میز خوشمزه ترین خوردنیه دنیا می شود!(تصویری)
عسلم از دست شما که از همه جا بالا میری مجبوریم وسایل روی میز رو برداریم یا کنار بذاریم که دستت نرسه برای همین شما دیگه بیخیال وسایل شدی و گیر دادی به میز خودت ببین! آراد در حال خوردن میز!نوش جونت مادر!البته کاش فقط خوردن بود دندوناتو می کشی به میز یه صدای مهیبی میده آدم کل بدنش ریش می شه! ...
بیقراریهای آراد......فضولی در کمدها
عزیز دلم از وقتی دندون هفتمت در اومده خیلی بیقراری می کنی و همش می خوای تو بغلم باشی همه داریم فکر می کنیم جریان چیه!؟ امروز کلی گریه کردی و آب دهنت همش تو خونه سرازیر بود و من با دستمال هی مشغول پاک کردنش از روی سرامیکها بودم خیلی هم بد خواب بودی و کم خوابیدی با توجه به گازهایی که می گیری و انگشتت که همش سمت راست دهنته حدس می زنیم دندون دیگه ای در راه باشه ...امیدوارم زودتر در بیاد چون این بار خیلی اذیت شدی اینم عکس از شما در حال گشت گذار در کمد های مامان ناهید اینجا هم منو دیدی و اومدی طرفم که دوربین رو منهدم کنی! ...
آراد و راه رفتن با واکر....(تصویری)
آراد و آیلین.....
عکسهای آراد و آیلین در تبریز مامانی ...آیلین کلی دوستت داشت و همش مثل پروانه دورت می چرخید اینم مدارکش که گفته بودم من بعد از دیدن این حالت: چشمم روشن (عکس پایین) آراد: مامان به خدا من بی تقصیرم! تو عکس زیر هم خالت کیف لوازم آرایشش رو در اختیار شما فسقلیها گذاشته بود زور آزمایی با ریمل!!! ...
کادوی مامان ناهید و خاله شهناز به شما.....
در حالت خاموش در حالت روشن خیلی دوسش داری دستشون درد نکنه ...