امروز ما...
خوشگلم دیشب برده بودمت تو اتاق برای اجرای پروسه ی خواب! می گم پروسه چون جدیدا" به خاطر دندونت مک نمی زنی که خوابت ببره! همش با شیطنت گاز می گیری(همونطور که قبلا" گفتم) و نگاه می کنی به صورتم ببینی چه عکس العملی نشون میدم! منه بدبختم که شنیدم نباید کاری کرد فقط نگاهت می کنم و یه ماچ گنده از لپای آویزونت! خلاصه در کش و قوس شیطنتهای شما و آه از نهاد من بلند شدن بودیم که شما هیجان زده شدی و سینه خیز و چهار دست و پا بهم نزدیک شدی الهی فدات بشم که بالاخره تونستی به جلو حرکت کنی هر چند بعدش که بهم رسیدی هیجانت رفت بالا و دوباره به سمت عقب شروع به حرکت کردی کلی هم جیغ زدی که چرا من دارم ازت دور میشم!تا جایی که پات ا...