منتظر مهمون+کارهای جدیدت+دندونپزشکی
پسر گلم این روزها منتظر یه عزیز هستیم که قراره از آمریکا بیاد اراک و اون کسی نیست جز عمه ی من که خیلی دوست داره شا رو ببینه و به قول خودش بچلوندت چهارشنبه صبح می رسه تهران و از اونجا میاد اراک کلی خوشحالم چون عمه هامو دوست میدارم چیزی نمونده ۹ ماهت تموم بشه و باید بریم بهداشت! چه کار سختی! لابد بهداشت اینجا هم می خواد ملامتم کنه که چرا پرونده نداری اینجا! و من باز باید توضیح بدم! از وقتی اومدیم اراک اصلا؛ بیرون نرفتیم از خونه! البته با ماشین رفتیم ولی پیاده نه! نمی دونم چی شده که نمی خوام برم بیرون! انگار نه انگار من همون آدمیم که وقتی دختر خونه بودم هر روز خدا بیرون بو...